اتاق فکر سران منطقه برای مقابله با رویای اسرائیل چقدر جدی بود؟
- شناسه خبر: 17014
- تاریخ و زمان ارسال: 27 شهریور 1404 ساعت 9:18
- منتشرکننده: مدیریت

بررسی ایده تشکیل ارتش مشترک عربی از رویا تا واقعیت:
احسان انصاری/اجلاس اضطراری سران کشورهای اسلامی و عربی در دوحه تنها با محکومیت اسرائیل و قدردانی و ابراز همبستگی با قطر به پایان رسید.مسعود پزشکیان در حالی وارد دوحه پایتخت قطر شد که نگرانی ها از زیاده خواهی های اسرائیل پس از حمله به جلسه سران حماس در قطر در بین کشورهای منطقه افزایش پیدا کرده بود. اقدام اخیر اسرائیل به خوبی نشان داد که کشورهای منطقه به چه میزان در معرض خطر قرار دارند و اسرائیل تا چه میزان می تواند امنیت منطقه را به مخاطره بیاندازد.پس از این اتفاق بود که شاهد اتحاد کشورهای عضو سازمان همکاری های اسلامی و همچنین ایده تشکیل ارتش مشترک کشورهای عربی هستیم.
احتمال شکل گیری ارتش مشترک عربی
عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور مصر در تلاش است تا بار دیگر حمایت کشورهای عربی را برای راهاندازی نیروی مشترک عربی، مشابه پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، جلب کند که توانایی اقدام سریع برای دفاع از هر کشور عربی در صورت تعرض را داشته باشد. این پیشنهاد که پیشتر نیز مطرح شده بود اکنون در جریان رایزنیهای دیپلماتیک برگزاری نشست سران عربی ـ اسلامی در دوحه بار دیگر در دستور کار قرار گرفته بود.
در همین چارچوب مصر از طریق نهادهای نظامی خود در حال تدوین پیشنهادهایی برای سازوکار عملیاتی نیروی مشترک عربی بود که امکان بهرهگیری از این نیرو را در مواقع ضروری فراهم کند.ساختار این نیرو قرار است متناسب با جمعیت کشورهای عربی و توان نیروهای مسلح آنها و با در نظر گرفتن ملاحظات منطقهای و سیاسی در ترکیب آن طراحی شود. این ملاحظات شامل مشارکت نظامیان کشورهایی مانند مراکش و الجزایر و همچنین تقسیم مناصب فرماندهی است. قاهره خواهان حفظ فرماندهی نخست بوده و پیشنهاد داده است که سمت دوم به عربستان سعودی یا یکی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس واگذار شود.
در حالیکه مصر پیشنهاد مشارکت حدود ۲۰ هزار نیروی نظامی از ارتش خود را در نیروی مشترک عربی مطرح کرده، این کشور در تلاش است تا از این طرح بهعنوان ابزاری برای تسریع روند توسعه و تجهیز ارتش خود به پیشرفتهترین تسلیحات بهرهبرداری کند. بر اساس این پیشنهاد، فرماندهی این نیرو بر عهده رئیس ستاد ارتش مصر یا افسری با درجه «فریق» ـ بالاترین رتبه نظامی در ارتش مصر ـ خواهد بود.رایزنیهای عربی درباره تشکیل نیروی مشترک همچنان ادامه دارد، بهویژه با عربستان سعودی که در صورت تحقق این طرح، دومین کشور از نظر شمار نیروهای مشارکتکننده خواهد بود.
در همین حال، دیپلماتهای مسئول در تدوین چارچوب این نیروی مشترک، بر این باور بوده و هستند که باید از تبدیل شدن تشکیل آن به اعلام جنگ عربی علیه اسرائیل جلوگیری شود؛ چرا که برخی کشورها ممکن است این اقدام را بهانهای برای ورود به رویارویی نظامی مستقیم با تلآویو قرار دهند.

رویای اسرائیل و خاورمیانه جدید
پس از اتفاقی که در7 اکتبر رخ داد اسرائیل تلاش کرد به حماس و گروه های نزدیک به این جریان ضربه وارد کند.تلاش هایی که برای خلع سلاح حزب الله لبنان در حال انجام شدن است و از سوی دیگر سقوط دولت بشار اسد و از همه مهم تر شکسته شدن تابوی حمله به ایران همگی باعث شد تصوراتی در جریان راست افراطی در اسرائیل به وجود بیاید که وضعیتی برای اسرائیل شکل گرفته که باید از این وضعیت حداکثر استفاده را برای تحقق آرمان های اسرائیل کرد. به نظر می رسد ترامپ نیز مانند نتانیاهو گمان می کند برای حذف جریان مقاومت اسرائیل تا هرجا که نیاز باشد می تواند پیش برود و هر اقدامی که در این زمینه لازم است انجام بدهد.
نکته مهم اینکه طرحی که با عنوان «خاورمیانه بزرگ» از آن یاد میشود صرفاً یک پروژه کشورگشایی یا توسعهطلبی کلاسیک نیست، بلکه برنامهای بلندمدت و استراتژیک برای نظمبخشی به منطقه بر پایه منافع ایالات متحده آمریکا و اسرائیل است.در این چارچوب ایالات متحده در حالی که تمرکز استراتژیک کلان خود را متوجه چین کرده، بهدنبال آن است که اسرائیل را به قدرت مسلط منطقه ای تبدیل کند؛ قدرتی که بتواند از یک سو امنیت خود را تضمین کرده و از سوی دیگر، بهعنوان بازوی آمریکا در خاورمیانه عمل کند.
چنین شبکهای از روابط، نه تنها جایگاه سیاسی و دیپلماتیک اسرائیل را ارتقا میدهد، بلکه به آن امکان میدهد تا از نظر نظامی و فناوری نیز برتری قابلتوجهی نسبت به همسایگان خود ایجاد کند. از منظر طراحان این پروژه، این برتری چندوجهی میتواند هم به تأمین امنیت کشورهای عربی منطقه منجر شود و هم برخی نیازهای اقتصادی آنها را برطرف کند.
به بیان دیگر، اسرائیل باید در قالب یک قدرت هژمون منطقهای، هم حافظ امنیت باشد و هم در حوزه تکنولوژی و اقتصاد، نقشآفرینی کند. اما لازمه تحقق این سناریو، حذف یا تضعیف هر قدرت منطقهای است که بتواند در برابر این مسیر ایستادگی کند.
اهمیت جلسه اضطراری سران منطقه
در چنین فضایی حضور پزشکیان در اجلاس دوحه حامل پیامهای چندلایه است. نخست، پیام همبستگی ایران با قطر بهعنوان کشوری که حاکمیتش نقض شده است. دوم، تقویت روایت ایران مبنی بر ضرورت وحدت اسلامی در برابر تجاوز اسرائیل؛ و سوم، کوشش برای تأثیرگذاری بر بیانیۀ نهایی اجلاس؛ بیانیهای که طبق پیشنویسهای منتشرشده، حمله اسرائیل به قطر را تهدیدی مستقیم برای روند عادیسازی روابط دانسته است. این بند برای ایران اهمیت مضاعفی دارد، زیرا میتواند زمینهای برای کند شدن یا حتی توقف فرایندی باشد که سالهاست بخشی از جهان عرب در آن گام گذاشتهاند.
رسانههای بینالمللی با دقت این تحولات را دنبال کردهاند. خبرگزاری آسوشیتدپرس این حمله را «نقض آشکار قوانین بینالمللی و تهدیدی علیه ثبات منطقه» خوانده است. رویترز بر این نکته تأکید کرده که قطر بهعنوان میانجی اصلی در بحرانهای غزه و فلسطین، پس از این حمله با چالش جدی در حفظ جایگاه بیطرفانه خود روبهرو شده است.
در بین رسانههای داخلی نیز فرارو گزارش داده که پیشنویس بیانیۀ اجلاس، صریحاً اقدام اسرائیل را مانعی برای عادیسازی روابط توصیف کرده است؛ نکتهای که در رسانههای عربی نیز بازتاب گستردهای یافته است. در همین حال، برخی رسانههای غربی پرسیدهاند که آیا کشورهای اسلامی از سطح محکومیت لفظی فراتر میروند و به سمت اقدامات عملی خواهند رفت یا نه. پاسخ به این پرسش برای ایران نیز اهمیت راهبردی دارد. اگر اجلاس دوحه بتواند تصمیمهای عملی بگیرد ـ از تحریم و فشار اقتصادی گرفته تا پیگیری حقوقی در مجامع بینالمللی ـ جایگاه تهران بهعنوان مدافع اصلی آرمان فلسطین و مخالف عادیسازی روابط با اسرائیل تقویت خواهد شد. اما در حال حاضر به نظر می رسد این نشست تنها به به بیانیه ای سیاسی محدود شده که باز هم حضور پزشکیان فرصتی بود برای تثبیت موقعیت ایران در معادلات منطقه و ارسال پیام به افکار عمومی جهان اسلام.





