اخذ مالیات از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی
- شناسه خبر: 5642
- تاریخ و زمان ارسال: 29 بهمن 1402 ساعت 9:36
- منتشرکننده: بشارت آنلاین
شهاب صیفی*
اخذ مالیات از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی
بحث اخذ مالیات از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی این روزها مدام مطرح میشود. اینفلوئنسرها همان افراد تاثیرگذاری هستند که حجم بالایی از مردم آنها را میشناسند و از آنها تاثیر میپذیرند. انواع اینفلوئنسرها در فضای اجتماعی وجود دارند که به مگا اینفلوئنسرها (Mega Influencers)، ماکرو اینفلوئنسرها (Macro Influencers)، میکرو اینفلوئنسرها (Micro Influencers)، نانو اینفلوئنسرها (Nano Influencers) تقسیم میشوند. مگا اینفلوئنسرها افرادی هستند که بیش از یک میلیون فالوئر دارند، ماکرو اینفلوئنسرها کسانی هستند که بین ۱۰۰ هزار تا یک میلیون فالوئر دارند و به همین ترتیب از تعداد این افراد کاسته می شود. این افراد در زندگی اجتماعی برای مردم محتوا تولید میکنند تا نسبت به گروه خاصی رهبری داشته باشند؛ آنها از این طریق برای خود درآمدزایی می کنند. بلاگرهای شبکههای اجتماعی تنها منحصر به اینستاگرام نیست بلکه در سایر پلتفرمها فعالیت دارند.
مجلس شورای اسلامی در سال 1399 مصوبهای را در نظر گرفت مبنی بر اینکه درآمدهای کاربرانی که دارای بیش از 500 هزار دنبال کننده در رسانه های اجتماعی باشند از محل تبلیغات مشمول مالیات بر درآمد شود که طبق بند ذال قانون بودجه سال 1400 در خصوص مالیات فعالیتهای اینستاگرامی این بحث مطرح شد. در این راستا نیز طبق آماری که ارائه شد 550 اینفلوئنسر شناسایی شدند که حجم قابل توجهی از درآمد را آنها داشتند که گردش مالی آن ها حتی به 2 هزار میلیارد تومان طبق آمار ارائه شده میرسید. مالیات تشخیصی که توسط سازمان امور مالیاتی برای این افراد در مجموع تشخیص داده شده بود 17 میلیارد تومان بود. باتوجه به این قانون بسیاری این ایراد را مطرح کردند که تعداد فالور نمی تواند منبع و معیار خوبی برای دریافت مالیات باشد. زیرا تعداد دنبال کننده ملاک درآمد افراد نیست؛ در این خصوص سازمان مالیاتی عملا طرحی را اجرا کرد مبنی بر اینکه تعداد فالور را کنار گذاشت و افرادی که از طریق صفحات اجتماعی خود کسب درآمد میکردند را بررسی کرد و از آنها تقاضای مالیات شد. در این شرایط دیگر تعداد فالور ملاک کسب مالیات نیست. شغل اینفلوئنسری از نطر مالیاتی یک شغل انتفاعی محسوب میشود و افرادی که از صفحات مجازی خود درآمد دارند ظرف 4 ماه باید شروع فعالیت خود را به اداره امور مالیاتی اعلام کنند و پرونده تشکیل دهند.
در این حوزه دو عامل باید بررسی شود؛ از یک طرف سازمان امور مالیاتی وجود دارد که طبق قانون میگوید اشخاصی که از این طریق کسب درآمد دارند مشمول پرداخت مالیات هستند. از طرف دیگر ما با افرادی مواجه هستیم که میگویند در حوزهای فعالیت و کسب درآمد میکنند که از نظر قانونگذار یک بستر ممنوعه شناخته شده است. عملا این افراد با استفاده از فیلترشکن وارد حریمی میشوند که از نظر قانون کشور ما آن بستر مورد تایید نیست و اگر هم در این بستر اختلالی ایجاد شود خارج از قوانین ایران است. ما با اینجا با تناقض بزرگی مواجه هستیم زیرا هر دو طرف موضوع این دعوا به نوعی درست میگویند و بسیار سخت است که کدام از طرفین را محق بدانیم. چراکه قانونگذار فضا و بستر فضای اجتماعی را فیلتر کرده است و به مردم دسترسی راحت و اجازه ورود را نمیدهد. اما عموم مردم با استفاده از فیلترشکنها وارد این فضا میشوند. حتی صاحبین مناصب دولتی در برخی از این فضاها حضور دارند و وارد این حریم شدهاند. به نظر من وقتی که قانونگذار میبیند قانونی را وضع کردهاست اما قریب به اتفاق مردم آن قانون را رعایت نمیکنند و به نوعی آن را میشکنند بهتر بود که چارهای بیاندیشد و به نوعی رفع فیلترینگ این بسترها در دستور کارها قرار میگرفت. در این شرایط حجم قانون شکنها در کشور بالا نمی رفت و سازمان امور مالیاتی نیز برای دریافت مالیات ها با مشکلات بسیار کمتری مواجه میشد.
اینفلوئنسرها نیز به نوعی حق دارند؛ مانند این میماند که شهرداری برای ملکی اجازه ورود و خروج ندهد و عملا اجازه انجام فعالیت اقتصادی را به افراد ندهد. وقتی کسب و کار در آن ملک قطع میشود، سازمان امور مالیاتی نمیتواند مالیات بر درآمد از افراد دریافت کند. برای مثال خرید و فروش برخی از کالاها در کشور ما ممنوع است و در این شرایط قانونگذار نمیتواند به نوعی قانون را دور بزنند. الان در خصوص مالیات بلاگرها نیز ما با تناقض مواجه هستیم؛ اگر استفاده از این پلتفرمها در کشور ما ممنوع و ورود به آن جرم است باید استفاده از آنها ممکن نباشد. اگر نه صرفا فیلتر شدهاست که از طریق فیلترشکن افراد از این بسترها استفاده کنند اخذ مالیات خلاف اصول حقوقی و قانونی است. زیرا برای اشخاص فضای مهیایی برای انجام فعالیتها اقتصادی فراهم نشده است. چطور ممکن است از بلاگرها مالیات گرفته شود اما برای بهبودی بستر فعالیت آن ها هزینه نشود؟ به نظر من در این حوزه هر دو طرفین به نوعی دارای حق هستند.
*دکتری حقوق خصوصی