توپخانه علیه دولت وفاق
- شناسه خبر: 16483
- تاریخ و زمان ارسال: 28 مرداد 1404 ساعت 8:15
- منتشرکننده: مدیریت

«بشارت نو» چالش های داخلی دولت چهاردهم در سایه تهدیدات خارجی را بررسی می کند:
رازگشایی از حملات تندروها علیه پزشکیان
سیدرضا هاشمی زاده/روزنامه نگار
در شرایط حساس کنونی کشور پس از جنگ تحمیلی 12 روزه واحتمال شعله ور شدن دوباره جنگی دیگر از سوی دشمن صهیونیستی و تنگنای چالش های وسیع انرژی و کمبود آب و برق و گرانی و… برخی جریانهای سیاسی تندرو به جای تلاش برای همراهی و حل مشکلات انباشت شده برای برون رفت از وضعیت فعلی، درپی تضعیف دولت و ایجاد بحران های تازه هستند. حملات گسترده اخیر به پزشکیان، به ویژه پس از سخنان اخیر او در جمع خبرنگاران مبنی بر تمایل به مذاکره، نشاندهنده یک تاکتیک سیاسی هدفمند برای تخریب اعتماد عمومی به دولت است، هرچند آنها عامدانه یا سهوا مشغول بازی در زمین دشمن هستند. حمله تندروها به رئیسجمهور، به ویژه با مقایسه او با بنیصدر و طرح موضوع عدم کفایت سیاسی، یک تاکتیک سیاسی است که دلایل و اهداف مشخصی را دنبال می کند. مقایسه ای که به باور بسیاری از اصولگرایان معتدل نه تنها نادرست است، بلکه موجب فزایش تنش در جامعه هم خواهد شد. جامعه ای که درشرایط غیرعادی قرار دارد. در این گزارش، به بررسی ریشهها و انگیزههای پشت پرده این حملات می پردازیم.
هدف؛ تخریب نه انتقاد
حملات تندروها به دولت پزشکیان فراتر از یک نقد ساده و سازنده است. با اظهارات تندی مانند «کودتا» و اتهام «براندازی از درون»، این جریانها به دنبال تخریب و حذف دولت منتخب هستند. هدف اصلی، زیر سؤال بردن مشروعیت دولت و القای ناکارآمدی آن به افکار عمومی است تا در نهایت، زمینه برای بازگشت به قدرت فراهم شود. این حملات نشان میدهند که دغدغه اصلی این جریانها، حل مشکلات مردم نیست، بلکه حفظ و بازپسگیری قدرت است.
تقابل هویتی؟
یکی از اصلیترین دلایل این حملات، اختلاف عمیق ایدئولوژیک میان دولت و تندروهاست. در حالی که پزشکیان به دنبال تنشزدایی و مذاکره برای حل مشکلات اقتصادی است، تندروها رویکردی رادیکال، غیرمنعطف و جنگطلبانه را ترویج میکنند. این جریانها حتی مذاکره را با عناوینی مانند «گوسالهپرستی» مقایسه میکنند و هویت خود را در مخالفت و ستیز با «دشمن» تعریف میکنند. این تقابل نشان میدهد که هرگونه تلاش برای کاهش تنش و حل مشکلات از طریق دیپلماسی، موجودیت آنها را به خطر میاندازد.
پروژه بنیصدرسازی؛ تاکتیکی تکراری
تندروها برای بیاعتبار کردن پزشکیان از تاکتیک «بنیصدرسازی» استفاده میکنند. با مقایسه او با اولین رئیسجمهور ایران، سعی دارند او را فردی ناکارآمد و متزلزل نشان دهند. این شایعات، که اغلب از طریق اکانتهای سایبری و جمعی با هشتگ «عدم کفایت سیاسی» ترند میشوند، با هدف ایجاد هرجومرج و بیثباتی در جامعه طراحی شدهاند.
چرا تندروها پزشکیان را با بنیصدر مقایسه میکنند؟
مقایسه پزشکیان با بنی صدر، مقایسه ای کاملاً غیرمنصفانه و غیرمستند است. اما تندروها با این مقایسه چند هدف را دنبال میکنند:
•انگیزههای سیاسی و حزبی: اصلیترین دلیل این حملات، ادامه رقابتهای انتخاباتی است. جریانهای تندرو که در انتخابات شکست خوردند، با هدف تضعیف دولت و سلب اعتماد عمومی، تلاش میکنند تا جایگاه خود را برای انتخاباتهای آینده تقویت کنند. طرح موضوع «عدم کفایت سیاسی» نیز در همین راستا انجام میشود.
•تفاوتهای شخصیتی و ایدئولوژیک: بنیصدر یک سخنران کاریزماتیک بود که به دنبال ایجاد یک پایگاه قدرت مستقل در برابر نهادهای انقلابی بود. او با این نهادها وارد تقابل شد و در نهایت، به دلیل عناد با نظام و خیانت در جنگ، از ریاستجمهوری عزل شد. در مقابل، پزشکیان شخصیتی عملگرا و درونسیستمی است. او به جای تقابل، بر همکاری با نهادهای موجود تأکید دارد و «همواره گفته است که تابع تصمیمات و منویات رهبری است». این رویکرد، برای تندروهایی که به دنبال تقابل و حذف هستند، غیرقابل تحمل است.
سود بردن از بحران: تندروها با بحرانی نشان دادن شرایط، تلاش میکنند از آن بهرهبرداری کنند. آنها حتی از اظهارات صلحطلبانه و منطقی رئیسجمهور، برداشتهای رادیکال و جنگطلبانه دارند تا بتوانند بهانهای برای حملات خود پیدا کنند. این رویکرد نه تنها به حل مشکلات کمکی نمیکند، بلکه به دشمنان خارجی نیز بهانه میدهد تا وضعیت کشور را بیثبات جلوه دهند.
توهم پیروزی مطلق؟

دیدگاه تندروها بر اساس توهم «پیروزی مطلق» و «مقاومت» شکل گرفته است. از نظر آنها، کشور در برابر دشمن پیروز شده و آمریکا در حال «گدایی مذاکره» است. به همین دلیل، هرگونه تلاش پزشکیان برای گفتوگو و تنشزدایی، به معنای «تسلیم» و از بین بردن دستاوردهای مقاومت تلقی میشود. این رویکرد، نشاندهنده ناتوانی آنها در مواجهه با واقعیتهای موجود در جامعه است، چرا که سالهاست تلاش کردهاند با «توهمزایی»، مشکلات را از مردم پنهان کنند.
سودجویی از رنج مردم
برخی معتقدند بخش بزرگی از این حملات، از سوی گروههایی صورت میگیرد که از وضعیت تحریمها
رضایت داشته و در مقابل از عدم مذاکره منتفع میشوند. «کاسبان تحریم» با منافع اقتصادی و هویتی خود، در شرایط فعلی تعریف شدهاند. موفقیت دولت در مذاکرات و کاهش تحریمها به معنای پایان یافتن منافع میلیارد دلاری این گروههاست. بنابراین، آنها با حمله به دولت، تلاش میکنند مانع از هرگونه توافق و بهبود اقتصادی شوند تا منافع شخصی خود را حفظ کنند.
سود شخصی در لفافه شعارهای ملی
برخی از حملات تندروهای مجلس، ریشه در منافع شخصی و حزبی دارد، نه دغدغههای ملی. این افراد، که با حداقل آرا به مجلس راه یافتهاند، با ایجاد جنجال و حمله به دولت، به دنبال مطرح شدن در انظار عمومی و رسانهها هستند. این رویکرد نه تنها به نفع مردم نیست، بلکه کشور را به ورطه بیثباتی میکشاند و به دشمنان خارجی نیز بهانه میدهد تا وضعیت کشور را بیثبات جلوه دهند.
استفاده ابزاری از «فتنه» و «خیانت»
تندروها، با استفاده از کلیدواژههایی چون «فتنه» و «خیانت»، به دنبال بیاعتبار کردن مخالفان خود هستند. روزنامه کیهان با استناد به جملاتی که هیچ منبعی ندارند، اصلاحطلبان را «سرمایه اسرائیل در ایران» معرفی میکند. این تاکتیک، یک رویه قدیمی برای «پاک کردن صورتمسئله اعتراض» و جلوگیری از هرگونه فعالیت سیاسی قانونی برای منتقدان است. در حالیکه مواضع شعاری تندروانه همواره سرمایه نقدی برای اسرائیل و آمریکا بوده بدون آنکه دستاورد نقدی جز فشار بیشتر بر مردم داشته باشد
دلایل پشت پرده حملات
•کسب قدرت: تندروها که در انتخابات ریاستجمهوری شکست خوردند، با حمله به دولت منتخب مردم، به دنبال ناکارآمد نشان دادن آن هستند. آنها امیدوارند با تضعیف دولت، زمینه را برای بازگشت به قدرت در آینده فراهم کنند. این رویکرد به جای خدمت به مردم، در راستای اهداف حزبی و شخصی است.
•نفی واقعیت: دولت پزشکیان به صورت شفاف و بیپرده به مشکلات کشور مانند بحران آب، ناترازی بنزین و وضعیت اقتصادی اشاره میکند. این شفافیت برای تندروها خوشایند نیست، چرا که سالهاست تلاش کردهاند با «توهمزایی» و «لاپوشانی مشکلات»، واقعیتها را از مردم پنهان کنند.
• هویتسازی از طریق دشمنی: این جریانها هویت و جایگاه خود را در مخالفت و ستیز با «دشمن» تعریف میکنند. به همین دلیل، هرگونه تلاش برای کاهش تنش و حل مشکلات از طریق دیپلماسی، موجودیت آنها را به خطر میاندازد.
واکنش تندروها، از «تسلیم» تا «کفایت سیاسی»
•رد مذاکره و اتهام «تسلیم»: از دیدگاه تندروها، هرگونه مذاکره با آمریکا به منزله تسلیم شدن در برابر خواستههای دشمن است. آنها معتقدند که مذاکره، ایران را از «پیروزی» در برابر «دریوزگی» آمریکا بازمیدارد. رجانیوز در پاسخ به سؤال پزشکیان میگوید: «این همان منطق ذلتباری است که میگوید چون دشمن قوی است و میزند، پس باید از حق خود کوتاه بیاییم.»
•تخریب شخصیت و طرح «عدم کفایت»: تندروها با استفاده از کلیدواژههایی چون «عدم کفایت سیاسی» و مقایسه پزشکیان با بنیصدر، تلاش میکنند او را فردی متزلزل و ناتوان در اداره کشور نشان دهند. این حملات نه تنها به دلیل مواضع او در مورد مذاکره، بلکه به خاطر تلاش برای به دست گرفتن کامل قدرت و از بین بردن هرگونه رقابت سیاسی است.
•حمله به سبک سخنرانی: منتقدان حتی به سبک سخنرانی پزشکیان نیز ایراد گرفتهاند. افرادی او را به «بدیههگویی» و عدم تسلط متهم میکنند و پیشنهاد میدهند که مانند رهبران دیگر، همیشه از روی متن از پیش آماده شده صحبت کند. این نوع انتقاد، در حقیقت بهانهای برای حمله به محتوای سخنان اوست.
دفاع حامیان، واقعگرایی و مقابله با انحصارطلبی
• مذاکره، تنها گزینه منطقی: حامیان پزشکیان معتقدند که “مذاکره نکردن” به معنای “جنگ” است. جواد روح، سردبیر روزنامه هممیهن، میگوید که این سؤال پزشکیان، یک “پاس گل” به تندروها بود تا آنها را در برابر واقعیت قرار دهد و نشان دهد که راه سومی جز گفتوگو و جنگ وجود ندارد.
• انحصار قدرت، نه دلسوزی: تحلیلگرانی مانند احمد شیرزاد، ریشه اصلی حملات تندروها را در «انحصارطلبی» و «خودحقپنداری» آنها میدانند. از نظر آنها، این گروه کوچک، تنها به دنبال حذف دیگران و در دست گرفتن تمام مناصب حکومتی است. آنها از پزشکیان عصبانیاند زیرا او با رویکرد «وفاق ملی» و «همدلی» به دنبال شکستن این انحصار است.
•انتخابات، نه کودتا: حامیان پزشکیان به تفاوت میان مشروعیت مردمی مجالس گذشته و حال اشاره میکنند. آنها میگویند برخلاف مجلس اول که با پشتوانه مردمی بالا بنیصدر را استیضاح کرد، مجلس کنونی فاقد چنین مشروعیتی است. به علاوه، آنها تأکید میکنند که پزشکیان به رهبری وفادار است، در حالی که تندروها مدعی تبعیت هستند اما در عمل علیه مواضع ایشان عمل میکنند.
رویکرد وفاق یا مقابله؟
• با این حملات بیوقفه، دو رویکرد در برابر پزشکیان وجود دارد. دیدگاه اول، بر ادامه راه وفاق تأکید دارد، اما با رویکردی هوشمندانهتر و قویتر. این دیدگاه معتقد است که دولت باید ساختار خود را تقویت کرده و اهداف تندروها را شفافتر افشا کند. دیدگاه دوم، خواستار تغییر رادیکال و مقابله قاطع با تندروهاست. این دیدگاه میگوید که پزشکیان باید از ایده وفاق گسترده دست بردارد و دولتی کاملاً متخصصمحور تشکیل دهد، حتی اگر به معنای مقابله مستقیم با جریانهای رادیکال باشد
آسیب به انسجام ملی و ریختن آب به آسیاب دشمن
• در شرایطی که کشور به انسجام و وحدت نیاز مبرمی دارد، حملات بیوقفه تندروها به دولت، نه تنها به ضرر دولت، بلکه به ضرر کل کشور و مردم است. این اقدامات، انسجام ملی را تضعیف کرده و با ایجاد تفرقه و از بین بردن امید به بهبود شرایط، عملاً آب به آسیاب دشمن میریزد. در شرایطی که رهبری انقلاب بر وحدت تأکید دارند، این گروهها با ولایتمدار خواندن خود بر آتش تفرقه و چند دستگی در جامعه می دمند.
سیگنال های مثبت
• با وجود این حملات، سخنان صریح پزشکیان تأثیرات مثبتی نیز دارد. او با شجاعت به تندروهای داخلی یادآوری میکند که «زمان جنگ(ایران و عراق ) هم ما در نهایت پای میز مذاکره آمدیم». همچنین، او با شفافیت، این پیام را به جامعه بینالمللی میفرستد که در ایران جریانی فعال وجود دارد که به دنبال حل مشکلات از طریق مذاکره است.
این سیگنال میتواند حتی فردی مانند ترامپ را هم وادار به بازنگری در مواضع خود کند و به باز شدن فضای دیپلماسی کمک نماید.حملات تندروها به پزشکیان نه تنها به ضرر دولت، بلکه به ضرر کل کشور و مردم است. در شرایطی که ایران بیش از هر زمان دیگری به وحدت و انسجام نیاز دارد، این جریانها با تحریک تنشهای سیاسی، کشور را از رسیدن به اهداف خود دور میکنند






