تکنیک رنگ گذاری در مرحله ثبت شدن است
- شناسه خبر: 12377
- تاریخ و زمان ارسال: 21 آذر 1403 ساعت 13:04
- منتشرکننده: بشارت آنلاین

فرخ شایسته با ارزیابی مثبت آینده هنرهای تجسمی ایران، خطاب به جوانان هنرمندی که دنبال راه تازه هستند تا بتوانند کمبودها را پر کنند، بیان کرد که این مهم نیاز به صرف وقت دارد.
نمایشگاه «همسفر با آفتاب» شامل مروری بر آثار فرخ شایسته هنرمند نگارگر باسابقه مدت یک ماه در موزه هنرهای معاصر تهران برقرار بود و مهر به بهانه برگزاری این نمایشگاه با این هنرمند گفتگویی انجام داد. وی در این گفتگو درباره مکتب هنری کمالالملک، شیوه پرداز شیراز، پدرش و سبکی که آن را در سفرش به آمریکا به کمال رسانده، صحبت کرد.
فرخ شایسته شیرازی هنرمند نقاش و نگارگر معاصر و فرزند صدرالدین شایسته شیرازی است که یکی از شاگردان کمالالملک بود. شایسته از کودکی به واسطه پدر، وام دار میراث هنرهای ایرانی و به ویژه نگارگری میشود که نگاه ریزبین او به پدیدهها را برایش به ارمغان میآورد. علاوه بر این، شایسته به دیگر افقهای جهان مینگرد و همسفر با آفتاب میراث ملی را با نوگرایی غربی و سنتهای شرقی در هم میآمیزد. اینک در آستانه هفتاد سالگی ره آورد سه دوره کاری فرخ شایسته در ایران، آمریکا و ژاپن در نمایش است. هر کدام از بخشهای نمایشگاه آثار شایسته، یک دوره کاری او (شیراز و تهران / اروپا و آمریکا / ژاپن) را به نمایش گذاشته است که همگی آثار در قطعهای کوچک روی دیوار رفتند.
البته هم اکنون نمایشگاه «همسفر با آفتاب» به کار خود پایان داده است و خلاصه ای ازاین گفتگو را در ادامه میخوانید.
دوست دارم کمی درباره هنر ژاپنی صحبت کنیم. چه شد که شما به ژاپن سفر کردید؟ و از عناصر هنر ژاپنی به ویژه رنگ و خوشنویسی در آثار خود بهره گرفتهاید؟ در جایی خواندم که شما خط بسیار سخت ژاپنی را آموختید و آن را با هنر سنتی ایرانی تلفیق کردید.
من در حقیقت به خاطر اینکه پدرم هنرمند بود، از کودکی با کارهای ژاپنی آشنا بودم. بعد هم که به آمریکا رفتم، علاقه زیادی به حضور در کلاسهای فرهنگ و هنر ژاپنی داشتم بنابراین با آنها آشنا شدم و فلسفهای را که پشتشان است، فهمیدم. همچنین، مهاجران ژاپنی در دانشگاه برکلی آمریکا زیاد بودند بنابراین من آثار ژاپنی را در آنجا بیشتر دیدم. من با بورسیه به دانشگاه برکلی رفته بودم و زمانی که دوره ارشد را به پایان رساندم، بورسیهام قطع شد بنابراین برای ادامه تحصیل با مساله مواجه شدم اما خوشبختانه استادم پیشنهاد کرد که یک ترم مرخصی بگیرم.
مرخصی گرفتن مشکل بود اما من با کمک آن کار را انجام دادم و در همان مدت یک ترم، نمایشگاههایی را برگزار کردم. یکی از آن نمایشگاهها در ژاپن دایر شد و من یک ماه ژاپن را گشتم. بعدها که به آمریکا برگشتم، خیلی دلم میخواست که به ژاپن بروم و قبل از اینکه فارغالتحصیل شوم، تصمیم گرفتم که به ژاپن بروم البته همه دوستان و آشنایان میگفتند این کار از نظر منطقی درست نیست، چراکه با فرهنگ آمریکا آشنا شدم و فرصتهای شغلی نیز در اینجا دارم ولی در ژاپن چنین شرایطی حاکم نیست! اما من با آگاهی از همه این موارد، به راهی سخت و نامعلوم رفتم و مدتی پس از رفتن به ژاپن، یک کار تمام وقت بسیار عالی در کیوتو پیدا کردم و اگر آن کار در توکیو برایم ممکن میشد، نمیپذیرفتم چون میدانستم که اساس فرهنگ ژاپن در کیوتو مستقر است.
متوجه شدهام که هنرمندان جوان ایرانی به دنبال راه تازه هستند تا بتوانند کمبودها را پر کنند. این کار نیاز به صرف وقت دارد و من این را میدانم و میفهمم بنابراین به طور قطع آینده مثبتی را برای هنرهای تجسمی ایران پیشبینی میکنم
دیدگاه شما درباره هنرهای تجسمی ایران چیست؛ یعنی از گذشته تا امروز چه تغییراتی داشته است و چه آیندهای را میتوان برای آن متصور شد؟
من در ۲۰ سال اخیر با تعداد زیادی از جوانان آشنا شدم و فکر میکنم که آنها نسل آینده در هنر ایران باشند، البته ما پیشکسوتهایی داشته و داریم که مطرح هستند. متوجه شدهام که هنرمندان جوان همیشه به دنبال راه تازه میگردند تا بتوانند کمبودها را پر کنند. این کار نیاز به صرف وقت دارد و من این را میدانم و میفهمم بنابراین به طور قطع آینده مثبتی را برای هنرهای تجسمی ایران پیشبینی میکنم.
تعدادی از دانشجویان هنر مردد هستند که باید چه کار کنند. البته من هم در آمریکا چنین وضعیتی را داشتم اما با تلفیق هنر غرب و شرق مساله را حل کردم اما آن تلفیق بعدها به صورت عمدی کنار گذاشته شد.
شما تجربهای از سنت تا پستمدرن را در دوره حرفهای خود شناخته و به تصویر کشیدهاید که بر همین اساس، شاید بتوان گفت تجربه تاریخ معاصر نقاشی ایران در زندگی فرخ شایسته خلاصه شده است و شما در این گفتگو ذکر کردید که این مسیر و سفر قهرمانی را سخت اما به صورت تجربههای به دنبال هم و رو به رشد طی کردید. مهمترین دستاورد شما برای کسی که در آغاز این سفر قهرمانی است، چیست و جوانان هنرمند باید به چه شاخصهای توجه بیشتری داشته باشد؟
بله، همینطور است. طی کردن این مسیر به زمان نیاز دارد و من فکر میکنم که بهترین راه برای گریز از بحران فکری و کاری، انجام کارهای هنری است که بعضی از محدودیتها را برداریم و بعضی از محدودیتها را بگذاریم. مثلاً من در یک مرحله تصور کردم که باید اندازه کارهایم را تغییر بدهم اما آثارم این اجازه را ندادهاند. من خوشنویسی ژاپنی و چینی را میشناختم اما بعد از سفر به ژاپن آن را به صورت دقیق و با دنبال کردن روشی که وجود دارد، تجربه کردم. روش خوشنویسی ژاپنی یا «شودو» بیشتر ذهنی است و شخص خوشنویس راهش را باید از ساختن مرکب شروع کند، چراکه معتقدند ساختن مرکب فکر را آزاد میکند. سپس، فرد باید روش در دست گرفتن قلم مو و استفاده از آن را بیاموزد و تمرین کند. این خیلی برای من جالب بود و آن را خوب انجام میدادم.
یکی از بخشهای نمایشگاه «همسفر با آفتاب»؛ بخش «می جی قاجار» بود که عنوان این بخش برای من جذابیت داشت. این بخش اختصاص به مجموعهای از پرترههای حک شده روی چینیهای شکسته دارد. کمی درباره این بخش توضیح بدهید و اینکه چطور این مجموعه خلق شد؟
از زمانی که خوشنویسی ژاپنی را با مدیای آبرنگ شروع کردم، اندازه کارهایم هم کمی بزرگتر شد چون ایجاب میکرد. مجموعه آخر من با عنوان «می جی قاجار» است. در واقع قبل از آنکه برای تحصیل به خارج از کشور بروم، کلیپی از یکی از وزرای دوران گذشته دیدم و در آن کلیپ صحبت از دوره قاجار شد و من تحت تأثیر آن صحبتها قرار گرفتم. بعد از آنکه بازنشسته شدم، کار تهیه مجموعه «می جی قاجار» را شروع کردم و این مجموعه به مرور تهیه شد. در ابتدا مطالعه و بازخوانی کردم و سپس فضایی را ایجاد کردم که در آن «می جی» و «قاجار» موازی هم قرار بگیرند.
زمانی که وارد سبک هنری ترکیب خوشنویسی ژاپنی با نقاشی سنتی ایران شده بودم، هیچ وقت پرتره کار نکرده بودم و در زمان تهیه مجموعه «می جی قاجار» هم نمیخواستم پرتره بکشم بنابراین کارهایم را به شکل سابق انجام دادم و به طرف نقاشی روی ظرف و ظروف رفتم
در مجموعه «می جی قاجار» ۴۲ شخصیت تاریخی ژاپنی و ایرانی روی بشقابها و قوریها نقاشی شد و در کنار آن ظروف به ۲ شکل متفاوت تعمیر شدند.
ژاپنیها با طلاکوبی ظروف را تعمیر میکنند و ایرانیها آن کار را با بندزنی به نتیجه میرساندند. با این روش، ایرانیها ظروف شکسته را بی ارزش میکردند اما ژاپنیها به آن ظروف ارزش افزوده میدادند که اتفاقاً هنر گرانی هم محسوب میشود. در واقع در این مجموعه خواستم تلفیق این ۲ هنر ایرانی و ژاپنی را به تصویر بکشم.
یکی از نکات جالب توجه در آثار مدرن شما به ویژه تابلوهایی که «پاپ کورن» نام دارند این بود که رنگ در آنها به گونهای متفاوت دیده میشود، انگار رنگها که اغلب تم قرمزی بیشتری دارد، به صورت نقطهگذاری شده هستند. در این تابلوها رنگ و ترکیببندی آثار، من را به یاد رنگ برخی آثار کاندینسکی انداخت. ممکن است کمی درباره این شیوه رنگگذاری صحبت کنید.
من در آثارم فقط از ۳ رنگ اصلی زرد، سرخ (قرمز) و آبی در کارهایم استفاده میکنم و رنگ قبل از اینکه روی بوم یا کاغذ بیاید، ترکیب نمیشود و روی اثر مخلوط میشود؛ یعنی تکه رنگهایی به صورت مستقیم از روی رنگ برداشته میشود و مستقیم روی بوم یا کاغذ میرود. تعداد تکه رنگها به قدری زیاد میشود که روی هم انباشته میشوند و یک شبکه ۳ بعدی بسیار نازکی به واسطه شفافیت رنگ و آب تشکیل میشود. در آثارم هیچ وقت از رنگ سیاه استفاده نمیکنم و این تکنیک رنگگذاری من، هم اکنون در آلمان در مرحله ثبت شدن قرار گرفته است چون در دنیا بینظیر است.
این تکنیک عنوانی هم دارد؟
خیر، هنوز اسمی ندارد. ثبت تکنیک کاریام به من پیشنهاد شد. این تکنیک نقطه پرداز یا نقطه گذاری نیست البته ممکن است به قدری ظریف شود که صورت نقطه را پیدا کند.
از آنجایی که تجربه زیست هنرمند برای هنرجویان و هنرآموزان مهم است و نقش مهمی دارد، آیا کتابی از کارها و زندگی شما منتشر شده یا خواهد شد؟
کتابی با عنوان «مینیاتورهای نوین» که شامل گزیدهای از آثار من است، ۴ سال قبل به همت انتشارات پیکره چاپ شد. من آن روزها نمایشگاهی در مجموعه نیاوران داشتم. محمدرضا امینی که استاد دانشگاه شیراز است، آن کتاب را نوشته است. او در این کتاب همچنین، زندگینامه من را روایت و از نظر خودش نیز آثارم را تحلیل کرده است.