«جشن پاره» فیلم فجر! در خدمت ایران یا دشمنان ایران؟
- شناسه خبر: 17903
- تاریخ و زمان ارسال: 3 آبان 1404 ساعت 12:47
- منتشرکننده: مدیریت

جبار آذین/سلاخان صندلینشین سینما و جشنواره فیلم فجر که در اجرایی کردن اهداف ضد فرهنگی،ضد سینمایی و ضد ملی خود و ادامه تخریب سینما و دستاوردهای آن و آزار و تحقیر سینماگران کشور و تولیدات ملی ارزشمند مردمی و خدمت به بیگانگان،از نو جشنواره بینالمللی فیلم فجر که از ارمغانهای مهم سینما و سینماگران ایران در سالهای بعد از انقلاب است،را دو پاره کرده و از آن دو جشنپاره بدون خاصیت و بودجه بر باد ده و نمایشی و فرمایشی ساختهاند،در صدد برگزاری خیمه شببازی دیگری برای پر کردن کیسههای خود و اربابانشان از پول ملت هستند.
از آنجا که سالی که نکوست از بهارش پیدا است،این جشنپاره نیز که با عنوان دروغین جهانی فیلم فجر و در امتداد برگزاری جشنپاره ضد ملی با عنوان ملی فجر برگزار میشود،از بنیان غلط،انحرافی و اشتباهی است.
این جشنپاره،حاصل کجرویهای وزیر اشتباهی ارشاد،رئیس اشتباهیتر سازمان مستعمل سینمایی و یک دبیر اشتباهیترتر جشنپاره و عدهای اشتباهی و کار نابلد دیگر در کسوت مجریان و همکاران جشنپاره است که با هدف حیف و میل بودجه سینمای کشور و ایجاد تفرقه میان سینماگران و حمایت از هنرمندنماهای خودی و تولید فیلمهای جشنوارههای خارجیپسند و تخریب فرهنگ ملی و خدمت به مهاجمان فرهنگی به ایران برگزار میشود.از همین رو،این اقدام تاجرمآبانه و ضد ملی حائز هیچ ویژگی قابل بحثی نیست و هر نوع سخن گفتن درباره کم و کیف آن و مجریانش،بیهوده است.
وقتی یک عده اشتباهی دور یکدیگر جمع شده تا یک کار غلط و اشتباهی انجام دهند و اهدافشان نیز غلط و حاصل کارشان نیز اشتباهی است و آگاهانه در مسیر فرهنگ و ایران و مردم ستیزی گام برمیدارند و اهل نقد و اصلاح پذیری نیستند و گوش شنوا و وجدان بیدار هم ندارند،باید با تاسف و تاثر برای نابودی فرهنگ و هنر و سینمای کشور و پول ملت و امکانات ملی،از کنار این کارناوال مسخره و توهینآمیز ضد ملی و ضد ایرانی و خارجیپسند گذشت. چرا که این سینما و این اشتباهیها مانند دیگر بخشهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور و نامسئولان و نامدیران اشتباهی آنها،محصول نبود نگاه و نگره و باور و اهداف و برنامهها و مسئولان و مدیران ملی و مردمی در کشور و اداره ایران است.
در واقع اکنون که همه جا و همه چیز هر کی به هر کی شده و دیگر کمتر کسی دلش برای انسانیت و ارزشها و آرمانها و هنر و معنویت و اخلاقیات میسوزد و تنگ میشود،گفتن و نوشتن و نمایش عیبها و ایرادها و ارایه راهکارها در شرایطی که گوش شنوا وجود و وجدان بیدار حیات ندارد،سخن گفتن در چاه است.
البته “اوس محمود” به گونه دیگر فکر میکند.او به رد شدن از روی این جور موجودات با بولدوز و کوبیدن خانه کلنگی و ساختن بنایی نو برای ایران نو میاندیشد.







