حفظ رسانههای مکتوب، حفظ حافظه تاریخی یک ملت است
- شناسه خبر: 16219
- تاریخ و زمان ارسال: 18 مرداد 1404 ساعت 8:35
- منتشرکننده: مدیریت

فیروزه نعیمی/در فضای رسانهای امروز ایران، روزنامهنگاری مکتوب دیگر نه در رقابت، بلکه در مبارزهای تمامعیار برای بقا قرار گرفته است. رسانهای که روزگاری تنها مرجع روایت حقیقت و تفسیر اتفاقات جامعه بود، حالا در محاصرهای از مشکلات ساختاری، اقتصادی و فرهنگی دستوپا میزند؛ چالشهایی که نه تنها از شتاب رسانههای نوظهور دیجیتال برمیخیزد، بلکه از ناتوانی و بیتوجهی نهادهای تصمیمساز نیز تغذیه میکند. یکی از برجستهترین بحرانها، وضعیت اقتصادی خبرنگاران است؛ حرفهای که باید چشم بینای جامعه باشد، امروز درگیر ابتداییترین دغدغههای معیشتیست. خبرنگارانی که با حداقل حقوق و امنیت شغلی، بار اطلاعرسانی را به دوش میکشند و در بسیاری موارد، در مقابل هزینههای سرسامآور زندگی، بیدفاع رها شدهاند. نبود سازوکارهای حمایتی، ضعف در نظام بیمهای و قراردادهای ناپایدار، این قشر زحمتکش را به حاشیه رانده است. در سوی دیگر، رسانههای مکتوب با هزینههایی مواجهاند که هر روز، بهای حیاتشان را سنگینتر میکند. افزایش نرخ کاغذ، هزینههای چاپ و توزیع، نبود یارانههای هدفمند و ضعف در زیرساختهای توزیع، مدیران رسانه را به سوی کاهش تیراژ یا تعطیلی کامل سوق داده است. اما بحران تنها اقتصادی نیست. ممیزیهای سلیقهای، فشارهای فراقانونی ناشی از ناامنی شغلی و قضایی، خلاقیت را خاموش و جسارت را فرسوده کرده است. این شرایط در شهرستانها شکل حادتری به خود گرفته؛ جایی که رسانهها علاوه بر مشکلات اقتصادی، با فضای حساستر برخی مسئولان روبهرو هستند و هر خط انتقادی ممکن است هزینهای قضایی یا امنیتی به همراه داشته باشد.

این در حالی است که در میدان مقابل، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، به واسطه سرعت نشر و کمهزینه بودن انتشار، بیوقفه میدان را از رسانههای مکتوب میربایند. مخاطبی که به ثانیه خو گرفته است، فرصتی برای خواندن تحلیلهای عمیق ندارد و در نتیجه روزنامهنگاری حرفهای بیش از پیش در انزوای رسانهای قرار گرفته است. نکته نگرانکنندهتر، شکاف عمیقیست که میان دانشگاه و میدان کار شکل گرفته است. محتوای آموزشی رشتههای ارتباطات و روزنامهنگاری، سالهاست که بهروز نشدهاند و دانشجویانی را تحویل میدان میدهند که فاقد مهارتهای دیجیتال، روایتنویسی نوین و آشنایی با ابزارهای فناورانه مانند هوش مصنوعی هستند. نتیجه آن است که رسانهها یا ناچارند آموزش نیروها را از صفر آغاز کنند، یا به جذب چهرههایی خارج از آموزش رسمی روی آورند. آیا میتوان رسالتی به اینحد بنیادی را به دلیل دشواریها، به دست فراموشی سپرد؟ پاسخ، قطعاً منفی است؛ زیرا تاریخ معاصر ایران نشان داده جامعهای که رسانه مکتوب قدرتمند و مستقل نداشته باشد، از حافظه و تفکر عمیق محروم میماند. در چنین شرایطی، اگر مسئولان فرهنگی و رسانهای کشور به فکر بازآفرینی سیاستهای حمایتی نیفتند، روزنامهنگاری مکتوب در خطر انقراض تدریجی قرار خواهد گرفت؛ و این نه تنها یک زیان صنفی، بلکه یک خسارت ملی است. رسانه مستقل، ستون فقرات شفافیت و نظارت مدنیست. خاموش شدن صدای روزنامهنگاران، خاموش شدن صداقت اجتماعی است. راه نجات این سنت دیرین البته در گرو یک عزم ملی و عبارت است از:
– اصلاح نظام حمایتی و تدوین بستههای یارانه هدفمند کاغذ و هزینههای تولید برای رسانههای واقعی و دارای شناسنامه.
– تقویت امنیت شغلی خبرنگاران با تدوین قوانین روشن، جلوگیری از قراردادهای بیضابطه و ارائه مشوقهای بیمهای و رفاهی.
– بازنگری در قوانین رسانهای و خروج از فضای ممیزی سلیقهای، با تأکید بر شفافسازی قواعد و حذف ابهامات قانونی.
– تسهیل فعالیت رسانههای شهرستانی با ایجاد سازوکارهایی برای حفاظت قانونی از خبرنگاران محلی و مقابله با فشارهای غیراخلاقی.
– ارتقای مهارت و فناوری در تحریریهها از طریق آموزش روزنامهنگاری در حوزههای دیجیتال، تا رسانههای مکتوب بتوانند با ادغام هوشمند نسخه چاپی و آنلاین، مخاطب عصر جدید را نیز به خود جذب کنند.
روزنامهنگاری با همه دشواریهایش، شریفترین روایتگری حقیقت است. خبرنگار اگر چه ممکن است امروز در تنگنای معیشتی و فشارهای ساختاری قرار گیرد، اما چراغ رسالتش زمانی خاموش میشود که باور عمومی به اهمیت رسانه فروبپاشد.
اکنون زمان آن است که مسئولان و سیاستگذاران، به جای تعارفهای شعاری در روز خبرنگار، تصمیمهای شجاعانه و عملی برای پاسداری از این سرمایه اجتماعی اتخاذ کنند؛ وگرنه فردا ممکن است برای احیای روزنامهنگاری، بسیار دیر شده باشد.
روزنامهنگاری رسالتی گرهخورده با سلامت جامعه و حافظه تاریخی ملت است؛ اگر امروز از آن صیانت نکنیم، فردا با جامعهای بیپشتوانه، بیاطلاع و بیاعتماد مواجه خواهیم شد.







