دخترکان سیستان و بلوچستان با نبود شغل و نان به کودک همسری می روند
- شناسه خبر: 6429
- تاریخ و زمان ارسال: 21 اسفند 1402 ساعت 10:16
- منتشرکننده: بشارت آنلاین
جاری شدن سیل بر سر فقر در دشت سیستان و بلوچستان؛
دخترکان سیستان و بلوچستان با نبود شغل و نان به کودک همسری می روند
هر چه درد هست، یکجا در سیستان و بلوچستان جاری است. اینجا کار نیست، بیکاری هست. اینجا آب نیست، خشکسالی هست. اینجا خانه نیست، کپر هست. اینجا شغل نیست ، سوخت بری هست. اینجا نان نیست، اعتیاد هست. اینجا دختران در هوتک کشته می شوند و با اشک بر سفره عقد کودک همسری می نشینند.
به گزارش رکنا، سیل در سیستان و بلوچستان بر ویرانه ها جاری شد و مخروبه ای برجای گذاشت. وقتی در مورد سیلابی شدن استان پهناوری با نام سیستان و بلوچستان سخن می گوییم، گفتن از پهنه ای فقرزده است. اینجا نقطه ای از خاک ایران است که تنها چیزی که از زبان مسئولان برای سامان آن شنیده شده، «وعده» بود و «وعده».
هر چه درد می تواند باشد، یکجا در سیستان و بلوچستان است. اینجا کار نیست؛ اما بیکاری هست. اینجا آب نیست؛ اما خشکسالی هست. اینجا خانه نیست؛ اما کپر هست. اینجا شغل نیست؛ اما سوخت بری هست. اینجا نان نیست؛ اما اعتیاد هست. اینجا دختران در هوتک می میرند و با اشک بر سفره عقد کودک همسری می نشینند.
در سیستان و بلوچستان همچنان کودک همسری آمار بالایی دارد. همچنان مردان مسن، عروس جوان به خانه می برند.
اینجا در سیستان و بلوچستان در این عصر و قرن، همچنان کودکان زیادی از تحصیل جا می مانند. وجود بیش از 100 هزار بازمانده از تحصیل در سیستان و بلوچستان، کودکانی که در سن 6 تا 15 سال از تحصیل باز میمانند و یا ترک تحصیل میکنند. البته آمارهای رسمی منهای آمار فاقدین شناسنامه اعلام میشود.
اینجا در سیستان و بلوچستان، زیبا که لبریز ثروت است، رفاه نیست؛ ولی فقر هست و زنان همچنان با آسیب های دیرینه در جدال هستند. در سیستان و بلوچستان کودک همسری به خردسال همسری رسیده است. سال 1400 بود که وقتی آمار ازدواج های سیستان و بلوچستان اعلام شد، خردسال همسری در این استان را نشان داد. مدیرکل ثبت احوال سیستان و بلوچستان از ثبت ۱۸ مورد ازدواج کودکان بین ۵ تا ۹ سال در آن سال اطلاع رسانی کرد.
اینجا در سیستان و بلوچستان همچنان فقر و بیکاری رکوردار است. سیستانوبلوچستان در میان استانهای کشور رکورددار فقر مطلق است و محرومیت مضاعف. بیکاری در این استان ریشه بسیاری از ناهنجاری ها، معضلات و آسیبهای اجتماعی است. ریشه اعتیاد و سوخت بری را باید در رشد فقر در این استان یافت. در استانی پهناور که جوانترین استان کشور است؛ اما به جای گسترش فضاهای آموزشی و رشد آمار ایجاد اشتغال، فقر در سرتاسر استان پهن شده است و مردم باید از سفره فقر، نان بردارند.
اینجا در سیستان و بلوچستان بی آبی و نبود آب و تشنگی مردم و زمین هایشان روایت طولایی دارد؛ بیش از نیمی از جمعیت این استان پهناور با مشکل آب، این مایه حیات درگیر هستند.
تداوم خشکسالی های ۲ دهه در سیستان و بلوچستان سبب افت آبهای زیر زمینی و خشک شدن قناتهای متعدد و در نتیجه از بین رفتن زیر ساختهای بخش کشاورزی و نابودی اکوسیستم طبیعی در سطح وسیعی از اراضی و مراتع این استان شده است.
این خشکسالی ها و به موازات آن سوءمدیریت ها در توزیع آب تصاویر رنج مردم این منطقه را سال به سال تلخ تر می کند. آب که نباشد، بهداشت و سلامت هم نیست.
نظام بهداشت و درمان کشور در طول سالیان گذشته به وظایف خود به ویژه در حوزه بهداشت زنان به خوبی عمل نکرده است و این باعث شده تا در این منطقه شاهد آسیب های جدی در حوزه های بهداشتی باشیم.
نظام بهداشت و درمان کشور در طول سالیان گذشته به وظایف خود به ویژه در حوزه بهداشت زنان در این منطقه عمل نکرده است.
در این منطقه چند همسری رواج دارد. هر مرد از هر همسر، چند فرزند دارد و حال این فرزندآوری ها در منطقه ای از کشور است که آب نیست. عفونت ها در زمان حاملگی در این منطقه بیشتر خواهد بود که سلامت مادر و فرزند را به خطر می اندازد.
اینجا در سیستان و بلوچستان همچنان زنان سطل و دبه بر سر، لب رودخانه و هوتک می روند. حتی دختر بچه های کوچک، تا آب بیاورند و حتی در این هوتک ها جانشان قربانی حمله گاندوها می شوند.
فقط در چابهار، 1070 هوتک و گودال داریم. در شهرستان دشتیاری، از 300 هوتک موجود، فقط 10 تا از آن ها حصارکشی شده اند. در ده سال گذشته، 47 کودک در این گودال ها افتاده اند. 60 درصد روستاهای این شهرستان، مجهز به لوله کشی آب شیرین شده اند، می گوید: 10 درصد از این 60 درصد، صرفا لوله کشی خام است و در آن آبی جاری نیست.
اینجا در سیستان و بلوچستان ، شمارش درد و زخم و ابعاد فقر تمامی ندارد. حال سیلاب بر ویرانه ای جاری شده است. در همین سیلاب کودکان چشم به آسمان دوخته اند تا کمک امدادگران برای نجات اندک زندگی که دارند برسد. در همین میان دختران و زنان همچنان برای تامین آب خانه دبه به سر راهی می شوند و این بار سر وصورت خود را با سیلاب می شورند. اینجا هزاران فریاد است و گوش شنوا نیست؛ اینجا «درد» ادامه خواهد یافت.