دروغِ بزرگ: افزایش نرخ ارز به نفع کشور است!
- شناسه خبر: 12693
- تاریخ و زمان ارسال: 9 دی 1403 ساعت 11:40
- منتشرکننده: بشارت آنلاین

فرشاد مومنی، اقتصاددان، با تاکید بر اینکه سیاستهای افزایش قیمت کالاهای کلیدی به ازای هر یک واحد درآمدی که برای دولت ایجاد می کند، 3/5 برابر هزینه های ما را افزایش می دهد، گفت: در شرایطی که تهدید نظامی بیرونی وجود دارد و افراد غیرصادق و سیاسی کاری هم در کشورهای اطراف ما حضور دارند و اتصالات مشکوک هم به نظام سلطه دارند، نباید این میزان سهل انگارانه منابع استراتژیک ارزی تان را هدر دهید. نظام تصمیم گیری های اساسی کشور باید متوجه شود که چقدر کار خطرناک و شکنندگی آوری را برای شیوه کسب درآمد اتخاذ کرده است.
به گزارش جماران، فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در نشست «واکاوی مبانی نظری تصمیم گیریهای اقتصادی در ایران با تاکید بر سیاستهای مربوط به نرخ ارز» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن می گفت، با بیان اینکه آنچه که اکنون در عرصه سیاست گذاری اقتصادی ایران می گذرد، ربطی به علم و منافع مردم و تولیدکنندگان و آینده کشور ندارد، تصریح کرد: اگر قرار است تصمیم گیری کنیم، باید تصمیماتمان را در یک کادر معقولی قرار دهیم و به بدیهیات اولیه عقل سلیم برای اداره نظام ملی توجه داشته باشیم.
وی افزود: پرسش بزرگی که در اینجا مطرح می شود، این است که ما چه توصیه ای می توانیم برای مسئولان کشور داشته باشیم. این استدلالهایی که در این جلسه مطرح شد را می توانیم در عددی مانند هزار ضرب کنیم که حکایت از این دارد که در 35 ساله گذشته، به آن اندازه گفت و گو صورت گرفته است. در ساحت علم، اگر قرار باشد این مساله ردگیری شود، شاید از میان طرفداران آن سیاست منحوس و مخرب و فاجعه ساز، یکی از منصفانه ترین روایتها را آقای مسعود نیلی در کتاب اقتصاد ایران که سال 1376 موسسه نیاوران منتشر کرده، ارائه کرده اند. در آنجا صادقانه گفته می شود که ما چرا فکر می کردیم با دستکاری نرخ ارز، تولید، تجارت، اشتغال و سرمایه گذاری کشور بهبود پیدا می کند و در کادر همان نگرش نظری تنگ، حسب شرایط ایران، توضیح می دهد که چرا هیچ کدام از آنها که عزیزان فکر می کردند، در عمل اتفاق نیفتاد.
به اسم بازارگرایی، تصمیم گیری دستوری می کردند
این اقتصاددان گفت: اگر در نظام تصمیم گیریهای کشور، قاعده بر حفظ شرافتهای اخلاقی و علمی باشد، همان روایت ناقص آقای مسعود نیلی، که من نام آن را سند «چه فکر می کردند و چه شد!» گذاشته ام، بسیار خوب است. ایشان به عنوان یکی از طرفداران افراطی وارد کردن شوک به نرخ ارز، توضیح داده است که چه ملاحظه های دیگری پدیدار شد و ما اصلا فکر آن را نکرده بودیم. ایشان می گوید کار ما به آنجا رسید که ادعاهایمان را به اسم علم و مدل سنجی علمی بنا کرده بودیم، اما ناچار بودیم لحظه ای تصمیم بگیریم. همانها که اکنون تا حرفی زده می شود، مانند یک فحش، از تعابیری مانند «سرکوب قیمت» و «قیمت دستوری» نام می برند، به روایت آقای نیلی، خودشان لحظه ای و دستوری به اسم بازارگرایی تصمیم گیری می کردند و بخشی از فاجعه های تا آن زمان را هم توضیح می دهد که چه مواردی را اصلا فکر نمی کردیم و اتفاق افتاد. اینکه از تعبیر فاجعه استفاده می کنم، به این دلیل است که در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی، برای اولین بار در تاریخ بعد از انقلاب ما با شورشهای شهری گسترده با مضمون صددرصد غیرسیاسی روبرو شدیم. یعنی کارد به استخوان مردم رسیده بود.
این وضعیت شرایط کشور را بسیار فراتر از تصورتان، شکننده می کنند
مومنی یادآورشد: اگر بخواهیم کمکی به قوای مقننه و مجریه کنیم، کمک ما باید راجع به دو چیز دارد، یکی اینکه نشان دهیم این دور باطلی که اقتصاد و جامعه ایران را به اسارت آن درآورده اید، هر بار که تکرار می شود، بر گستره و عمق فاجعه های انسانی، اجتماعی و محیط زیستی در ایران اضافه می کند و این وضعیت شرایط کشور را بسیار فراتر از آنچه عزیزان تصور می کنند شکننده می کنند. نکته دومی که باید توضیح داده شود، پیشنهادی اجرایی – عملی مشخص است. در کادر بدیهیات اولیه عقلی برای اداره حکومت، به عنوان توضیح بند اول و هم دفاع از بند دوم، شاید حیاتی ترین کاری که می شود کرد و اگر شرافتمندانه به اخلاق و علم پایند باشند به آنها بسیار کمک می کند، همین دریچه اقتصاد سیاسی است.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد توضیح داد: ما در یک ساختار مناسبات رانتی زندگی می کنیم و در چارچوب مناسبات رانتی، قاعده تصمیم گیریها، شتاب زدگی و بی اعتنایی به ملاحظات کارشناسی است و هر میزان که جلوتر می رویم، بر درجه تسخیرشدگی نظام تصمیم گیری به دست گروه های غیرمولد هم اضافه تر می شود. مهم ترین خصلت رویکرد اقتصاد سیاسی، این است که غایت محور است. می گوید وقتی در فرایند تصمیم گیری، شتاب زده عمل می کنید، شما را از مواردی می ترسانند و ادعاهای مجعول و دروغ به شما می گویند و با اغوای شما، ناچار می شوید که به هر تصمیمی تن در دهید؛ برای نمونه در دوره احمدی نژاد، ایشان ادعا می کرد که من دنبال عدالت می گردم! اما ما چقدر تلاش کردیم که نشان دهیم اگر کسی کوچکترین درک امروزی از عدالت داشته باشد، برای پیشبرد عدالت، سراغ سیاست تورم زا نمی رود؛ چرا که سیاستهای تورم زا، ظلم گستر و عدالت ستیز است. اکنون عین این حرفها زده می شود و همان کارهای احمدی نژاد را هم تکرار می کنند. ما ایشان را به غایت نگری دعوت می کنیم.
بعد از شوک درمانی 1401، خط فقر مطلق سرانه 49 درصد افزایش یافت
وی افزود: ایران که امروز متولد نشده، این سیاستها هم 35 سال است که تکرار می شود، شما بعد از این 35 سال، به خوبی می توانید متوجه شوید که چه کسانی از آن نفع بردند و چه کسانی ضرر کردند. بسیار ساده و روشن است. از این زاویه، می توانید گزارشهای سال 1402بودجه خانوار را بررسی کنید که می گوید بعد از این چند سال که این گونه کشور را اداره کردید، سال 1402، نسبت به 1401، خط فقر مطلق سرانه کشور، 49 درصد افزایش پیدا کرده است. کاش هنرمندان و دیگر اصحاب اندیشه، این را برای مقامات گرامی کشورمان شفاف کنند.
نابرابریها با شوک قیمت ارز در سال 1402 افزایش یافت
مومنی با بیان اینکه علی رغم همه تذکرهای مشفقانه ای که به دولت مرحوم رئیسی در این زمینه شد، سیاست غلطی را سال 1401 انجام دادند و سال 1402 این نتیجه را درو کردند، ادامه داد: نکته دیگر در این گزارش، این است که نابرابریها، با هر مقیاسی که در نظر گرفته شوند، در سال 1402، نسبت به 1401 بدتر شده است. واقعا حکومتگران گرامی ما نمی دانند که نابرابریهای ناموجه و مبتنی بر شوک درمانی، نیروی محرکه گسترش و تعمیق فقر ، افزایش چشم گیر وابستگی ذلت آور به دنیای خارج، افزایش دهنده چشم گیر فساد و نیروی محرکه شتاب گیری تخریب محیط زیست در این کشور است!؟ این گزارش می گوید گرچه اندازه جمعیت زیر خط فقر در ایران، همچنان حدود 30 درصد کل جمعیت است، اما به واسطه شیرین کاری که سال 1401 کردند، نزدیک 60درصد کل جمعیت، قادر نیستند منابع لازم برای مصرف 2100 کالری مواد غذایی در روز را تامین کنند.
اینکه افزایش نرخ ارز به نفع کشور است، یک دروغ بزرگ است
به گفته این استاد دانشگاه؛ مساله مهم دیگری که از آن گزارش استنباط می شد، این بود که با وجود همه تلاشهایی که برای نرخ فقر به کارگرفته شده بود، به واسطه وجود چسبندگی 5 ساله، منابع به کار گرفته شده، موثر نیستند. بنابراین بحث بر سر این است که اگر در جلسه روز چهارم دی ماه 1403، در جلسه غیرعلنی مجلس، بر حسب روایتهایی که انعکاس عمومی پیدا کرده، مقام مسئولی می گوید افزایش نرخ ارز به نفع کشور است، می گویم این یک گزاره دروغ بزرگ است. به گواه تمام اسناد رسمی انتشار یافته، این دروغ است. مگر اینکه بگوییم منظور از کشور، رانت خوارها، رباخوارها، دزدها و دلالها هستند. اما اگر منظور از کشور، توان رقابت و توان مقاومت اقتصاد ملی و وضعیت معیشت مردم و چشم انداز امیدوارکننده برای سرمایه های انسانی کشور است، این دروغ بزرگی است. آنکه این را گفته، انشالله که قصدش دروغ گویی نبوده و تنها استنباطی را مطرح کرده است.
به گزارش جماران، مومنی افزود: به حکم اینکه عزیزان همه کم و بیش، خیلی هم دلشان برای اصول و اسلام می سوزد، از این دریچه هم به مساله نگاه کنند که به ازای هر شوکی که طی این 35 ساله گذشته به قیمتهای کلیدی وارد کردید، در شرایطی که ایران بی سابقه ترین جهشها را در نقدینگی تجربه کرده، همزمان بی سابقه ترین جهشها در نرخ بهره هم اتفاق افتاده. این چه اصولی است که نسبت به ربا این میزان غیرحساس است اما نسبت به مسائلی بسیار بسیار کم اهمیت تر، واکنشی آنچنانی نشان می دهد!؟ هر عقل سلیمی می فهمد که حساسیتی که در قرآن درباره زلف خانمها نشان داده شده، با حساسیتی که در قرآن درباره زلف خانم ها نشان داده شده، یکسان نیست. نمی شود اینها را نفهمید!