رویگردانی دهه هشتادیها از درس و دانشگاه
- شناسه خبر: 9766
- تاریخ و زمان ارسال: 13 مرداد 1403 ساعت 13:52
- منتشرکننده: بشارت آنلاین
- ابوالفضل مرشدی: ترکیب جمعیتی دانشجویان در دانشگاهها که به نفع زنان افزایش یافته و تمایل پسران نسبت به دانشگاه کمتر شده است. علت اصلی کاهش تمایل پسران به تحصیل در دانشگاه، کاهش منزلت علم و متخصص در جامعه کنونی ماست. این موضوع تاثیر روانی بسیار زیادی دارد زیرا آنها متوجه میشوند تحصیلکردگان به تناسب تحصیلات خود درآمد ندارند
- تعداد زیادی از نسل z ها تصور میکنند که ره صد ساله را میتوانند یک شبه طی کنند. به هر حال فرآیند علمآموزی نیز فرآیندی ساده نیست و دانشگاه یک محیط سخت و همراه با رنج است و فرد باید زحمت زیادی به ویژه در دانشگاههای خوب بکشد. بحث علمآموزی رنج و سختی زیادی را میطلبد. این نسل خیلی آماده پذیرش رنج کشیدن نیست و این نکته بسیار مهم است
یگانه شوقالشعراء/ در چند دهه اخیر، دانشگاهها در ایران شاهد تغییرات عمدهای بودهاند. از تأسیس دارالفنون در سال 1230 شمسی تا رشد چشمگیر تعداد دانشگاهها پس از انقلاب اسلامی، نهاد دانشگاه به عنوان یکی از ارکان کلیدی آموزش عالی کشور، تحولات زیادی را تجربه کرده است. با این حال، کاهش تمایل جوانان به ادامه تحصیلات دانشگاهی، به ویژه در میان دهه هشتادیها، موضوعی است که نیازمند بررسی دقیقتری است. در این راستا، با ابوالفضل مرشدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، گفتوگویی انجام دادیم تا نظرات و تحلیلهای ایشان را درباره این پدیده بررسی کنیم.
دیدگاه تاریخی به دانشگاههای ایران
ابوالفضل مرشدی در گفتوگو با بشارت نو، توضیح میدهد که دانشگاهها در ایران در ابتدا با هدف مهارتآموزی و علمآموزی تأسیس شدند. به عنوان مثال، دارالفنون که در سال 1230 تأسیس شد، بیشتر به مهارتآموزی و فنآموزی توجه داشت. سپس، با تأسیس دارالمعلمین در سال 1297 و دانشگاه تهران در سال 1313، هدف آموزش و تحصیلات عالی در کشور تقویت شد. او میگوید: «بحث دانشگاه در ایران ابعاد مختلفی دارد و پیچیده است. ما از منظر حاکمیت و دولت میتوانیم به دانشگاه نگاه کنیم به این معنا که کارکردهای دانشگاه برای حاکمیت چه بوده است. کارکرد دانشگاه برای محصلین و دانشگاهیان موضوع این گفتوگو است. کارکرد دانشگاه در ابتدا مهارتافزایی افراد بوده است. همانطور که از اسم دارالفنون مشخص است، بحث فنآموزی یک نیاز جامعه و حاکمیت در آن زمان بوده است. دارالفنون بیشتر مهارتمحور و فنمحور بوده است. اما همزمان نیز بحث کارکرد علمآموزی مطرح میشد و افراد به دنبال کسب علوم جدید و تقویت شناخت خود بودند.»
تحولات جمعیتی و تغییر در کارکرد دانشگاهها
او ادامه میدهد: «دو اتفاق همزمان در ایران رخ داد و کارکرد دانشگاه را دچار تغییرات زیادی کرد. یک بحث افزایش جمعیت در ایران بود که بعد از انقلاب 1357 شدت پیدا کرد و جمعیت ایران در یک بازه زمانی محدودی دو برابر شد. این تحول بزرگی در جامعه ایران بود و با افزایش جمعیت و به موازات مدرن شدن جامعه و جوان شدن جامعه، قاعدتا میل به علمآموزی و فنآموزی انتظار میرفت که زیاد شود. بعد از انقلاب ما با یک گسترش فزاینده دانشگاهها روبهرو هستیم. دانشگاه به صورت تحولی گسترش پیدا کرد و تقریبا در تمام استانها دانشگاه تاسیس شد. در این مقطع کارکرد دانشگاه تغییرات قابل توجهی کرد.»
تغییرات در انگیزههای تحصیلی
استاد دانشگاه یزد میگوید: «همچنان انگیزه برای علمآموزی کار میکرد و بخش قابل توجهی از افراد با این نگاه وارد دانشگاه میشدند. بحث فنآموزی و مهارتآموزی همچنان زنده بود، هرچند که در صد سال اخیر این بعد فنآموزی کمرنگ شده است. در این شرایط، دانشگاهها عمدتا محل کسب علم نظری و تئوری شدند و کمتر به مهارتآموزی توجه شد. با گسترش دانشگاهها، کارکرد علمآموزی ادامه پیدا کرد اما یک کارکرد دیگر گسترش جدی یافت و آن بحث کارکردهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاه و کارکرد برای ابراز وجود افراد و اجتماعی شدن مجدد افراد و مدرن شدن افراد بود. در واقع، دانشگاه به نوعی تمرین مدرن بودگی برای افراد بود.»
کارکردهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها
مرشدی توضیح میدهد: «بعد از انقلاب، بخش زیادی از جامعه وارد دانشگاه شدند و آنها صرفا دنبال علم نبودند زیرا بازار کشش کافی را برای جذب فارغالتحصیلان نداشت. در این مقطع به هر حال دانشگاه مکان امن و مورد اعتمادی بود که جوانان در آن دست به تجربههای جدید میزدند و فرآیند باز اجتماعی شدن را طی میکردند. در این حالت جوانان به نوعی تجربه تجدد میکردند و میتوانستند استعدادهای متعدد خود را شکوفا کنند. این کارکرد بسیار مهمی بود و بخش قابل توجهی از استقبال جوانان از دانشگاه به همین دلیل بود.»
افزایش تمایل دختران و کاهش تمایل پسران
ابوالفضل مرشدی به نکته جالبی اشاره میکند که ترکیب جمعیتی دانشجویان در دانشگاهها تغییر کرده است. او میگوید: «در ارتباط با ترکیب جمعیتی دانشجویان در دانشگاهها که به نفع زنان افزایش یافته است، میتوان گفت تمایل پسران نسبت به دانشگاه کمتر شده است و در مقابل تمایل دختران افزایش یافته است. دلیل کاهش تمایل پسران، بخش قابل توجهی از آن به کاهش منزلت علم و متخصص در جامعه کنونی ماست. این موضوع تاثیر روانی بسیار زیادی دارد زیرا آنها متوجه میشوند تحصیلکردگان به تناسب تحصیلات خود درآمد ندارند.»
کاهش منزلت علم و متخصص در جامعه
این جامعهشناس دامه میدهد: «به تبع کاهش منزلت علم، عالم و متخصص در جامعه چنین پیامی به نسل جوان منتقل میشود، به خصوص پسران که شغل و درآمد برای آنها محوریت دارد. در جامعه و فرهنگ ما بحث مسئولیت خانواده عمدتا بر عهده مردان تعریف میشود. نکته دیگر آن است که دانشگاههای ما متاسفانه کارکرد فنآموزی و مهارتآموزی را به اندازه علمآموزی تقویت نکردهاند. در این حالت، جوانان برای ورود به بازار کار به فن و مهارتی نیاز دارند که لزوما در دانشگاه به آنها آموزش داده نمیشود. به نظر میرسد در سالهای اخیر این رویکرد تا حدودی تغییر کرده است.»
نقش دانشگاهها در استقلال مالی دختران
مرشدی بیان میکند: «نسبت جمعیت بیشتر دختران نسبت به پسران دلیل دیگری نیز دارد. در چند دهه اخیر، زنان نیز میل به استقلال مالی دارند اما الان در خصوص دختران فقط بحث اشتغال و درآمد نیست و بخش قابل توجهی از اقبال دختران نسبت به دانشگاه را میتوانیم ذیل کارکرد فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تفسیر کنیم. دانشگاهها مجری و کانال مطمئنی برای حضور اجتماعی بیشتر دختران هستند. از این روش دختران تجربه تجدد را به دست میآورند.»
ویژگیهای خاص نسل دهه هشتادیها
او به ویژگیهای خاص نسل دهه هشتادیها اشاره میکند و میگوید: «یکی از دلایل عدم اقبال دهه هشتادیها نسبت به دانشگاه باید ویژگیهای خاص این نسل مورد توجه قرار بگیرد. این نسل در خانوادهای با تعداد کمی از فرزندان بزرگ شده است و رفاه قابل توجهی داشتند و به اندازه کافی اجتماعی نشدند زیرا بسیاری از امکانات در اختیار این نسل قرار داشته است. از همان ابتدا این نسل با نگاه مقایسهای با جوانان کشورهای توسعهیافته بزرگ شده است. این نسل توقعات جهانی دارند و در کشورهای توسعهیافته توقعات خود را مطرح میکنند. شواهد نشان میدهد تعداد زیادی از افراد این نسل تصور میکنند که ره صد ساله را میتوانند یک شبه طی کنند. به هر حال فرآیند علمآموزی نیز فرآیندی ساده نیست و دانشگاه یک محیط سخت و همراه با رنج است و فرد باید زحمت زیادی به ویژه در دانشگاههای خوب بکشد. بحث علمآموزی رنج و سختی زیادی را میطلبد. این نسل خیلی آماده پذیرش رنج کشیدن نیست و این نکته بسیار مهم است.»
پیامدهای کاهش اقبال به دانشگاه
در پایان، مرشدی به پیامدهای کاهش اقبال به دانشگاه در میان دهه هشتادیها اشاره میکند. او توضیح میدهد: «به هر حال، عدم اقبال و یا کاهش اقبال پسران به دانشگاه مهمترین پیامدی که دارد بحث کاهش متخصص برای آینده جامعه است. جامعه 80 میلیونی ایران که مسیر توسعه را باید با سرعت بیشتری در یک دنیای پر رقابت طی کند، باید نیروی متخصص به اندازه کافی داشته باشد و در حوزههای مختلف این نیروها توزیع شوند. الان اگر تعداد ورودیها به دانشگاه کم شود، در آینده با کمبود نیروی متخصص مواجه خواهیم شد. در این شرایط، مسیر رشد اقتصادی و صنعتی با موانع روبهرو میشود.»
کاهش اقبال به دانشگاه در میان دهه هشتادیها، موضوعی است که به دلایل مختلف از جمله تغییرات فرهنگی و اجتماعی، ویژگیهای خاص این نسل و کاهش منزلت علم در جامعه مرتبط است.