زنجیر نامریی «قسط» بر پای لنگزندگی
- شناسه خبر: 17741
- تاریخ و زمان ارسال: 26 مهر 1404 ساعت 14:29
- منتشرکننده: مدیریت

بشارت نو تاثیر قسطی شدن ناچار زندگی امروز بسیاری از ایرانیان را بررسی می کند:
سیدرضا هاشمی زاده /روزنامه نگار
موج “قسطی شدن” در بازار ایران امروز هیچ کالایی را استثنا نمیکند؛ از برنج و گوشت که قوت غالب سفرهها هستند، تا گرانترین کالاهای دیجیتال و خدمات درمانی ضروری، همهچیز با طناب اقساط به آینده حواله میشود. این گستردگی، نه یک انتخاب آزادانه برای رفاه، بلکه انعکاس دردناک سقوط قدرت خرید نقدی مردم است. جامعه ایران برای بقای روزمره و حفظ حداقل کیفیت زندگی مجبور شده است تن به سودهای گزاف قسطی دهد و درآمد آینده خود را پیشفروش کند. این وضعیت، برای کسبوکارها و پلتفرمهای لندتک (وامدهی آنلاین) به یک مزیت سودآور تبدیل شده است؛ فروشندگان با اعمال سود روی کالا، حجم بالایی از کالا را به فروش میرسانند و سود کلانی به دست میآورند. این گزارش نگاهی به پدیده قسطی شدن همه چیز و تبعات و پیامدهای آن بر کیفیت زندگی جامعه ایرانی دارد .
* تورم، محرک اصلی قسطیسازی
کارشناسان اقتصادی متفقالقولند که مهمترین عامل در وسعت یافتن “زندگی قسطی”، مشکلات کلان اقتصادی و ساختاری است که عموم مردم و فروشندگان را به این سمت سوق داده است. تورم مزمن و بالا ، ارزش پول نقد را لحظهبهلحظه میبلعد. در حالی که قیمت کالاها بهسرعت افزایش مییابد، درآمد مردم ثابت مانده یا رشد کمتری دارد، در نتیجه توان خرید نقدی بسیاری از کالاها، حتی ضروریات، از بین میرود. خرید قسطی در این شرایط به یک راه چاره اجتنابناپذیر برای مردم و یک ابزار بقا برای فروشندگان (برای جلوگیری از افت تقاضا) تبدیل شده است. با وجود نرخ سود بالا در خرید قسطی، بسیاری ترجیح میدهند تا هزینهی خرید را به آینده موکول کنند. خریدار میداند پولی که در اقساط آینده پرداخت میکند، به دلیل تورم شدید، ارزش واقعی کمتری نسبت به لحظه خرید کالا دارد. این موضوع، خرید قسطی را به یک “ابزار مدیریت ریسک در برابر کاهش ارزش پول “تبدیل کرده است. پروسه دشوار و پیچیده دریافت وامهای کمبهرهتر از بانکها، طبقه متوسط حقوقبگیر را به سمت پلتفرمهای اعتباری (لندتکها) سوق داده است؛ جایی که تسهیلات به سرعت، بدون نیاز به ضامن یا کاغذبازیهای پیچیده، اما با سود بسیار بالاتر ارائه میشود.
*قسطی شدن بقا
ماهیت خرید قسطی دچار یک دگردیسی ساختاری شده است؛ از یک ابزار برای دسترسی به رفاه، به یک روش برای تأمین بقا تبدیل شده است. نگرانکنندهترین جنبه، قسطی شدن نیازهای اولیه و مصرفی است. آمارهای سرانه مصرف، این فقر مزمن را تأیید میکند:
سرانه مصرف گوشت قرمز از در سال ۱۳۹۱ به در سال ۱۴۰۱ سقوط کرده است.
نظرسنجیها نشان میدهد که بیشتر پاسخدهندگان صریحاً برای تهیه مایحتاج اولیه (مانند مواد غذایی و پوشاک) به خرید شرایطی روی آوردهاند. بازگشت حساب دفتری نسیه در سوپرمارکتها و فروش قسطی گوشت با چک کارمندی، گواه سرایت بحران معیشتی به حوزه بقای روزانه است.اقلام قسطی شامل لوازمالتحریر (که هزینه خرید آن برای یک دانشآموز معادل حقوق پایه کارگری است)، کتاب و حتی خدمات درمانی و دندانپزشکی شده است.در سوی دیگر، فشار تجملات و مصرفگرایی قرار دارد. افراد برای “صعود توهمی به طبقات بالاتر” و حفظ ظاهر اجتماعی، زیر بار قسطهای سنگین کالاهای غیرضروری و لوکس (مانند تعویض زودهنگام مدل گوشی) میروند و آرامش و ثبات مالی خود را فدای لذت لحظهای مصرف میکنند.

*بازی دوسر برد برای سرمایهداران
این وضعیت، یک بازی دوسر برد برای فروشندگان بزرگ و نهادهای مالی رقم زده است، در حالی که بار تعهدات بلندمدت بر دوش خریداران میافتد. دلیل اصلی بالا بودن نرخ سود تسهیلات قسطی این است که نرخ سود در عمل با نرخ تورم تطبیق داده میشود. علاوه بر این، سود موثر (واقعی) اغلب بالاتر از نرخهای اعلامی است، زیرا هزینههای عملیاتی و افزایش قیمت فروشنده در حالت اقساطی نیز به خریدار تحمیل میشود.
پلتفرمهای اقساطی با شعارهای “بدون چک” یا “بدون ضامن” و ارائه شرایط آسانتر، دسترسی به اعتبار برای خریدهای خرد (زیر ) را برای طبقه متوسط حقوقبگیر باز کرده و سودی کلان از فروش درآمد آتی مردم به دست میآورند.فروشگاههای بزرگ با استفاده از حجم بالای سفارش، تخفیف عمده از تولیدکننده گرفته و با همکاری بانکها، همان کالا را با اعمال سود قسطی بالا به مردم میفروشند. به این ترتیب، با استفاده از نقدینگی کوتاهمدت بانک و بهرهگیری از تورم، یک “بازی دوسر برد” را به نفع خود و سیستمهای مالی رقم میزنند.
* باتلاق بدهی و فروپاشی احتمالی بدهکاران
اگرچه فروش اقساطی در کوتاهمدت نقش یک مسکن موقت را ایفا میکند، اما کارشناسان نسبت به پیامدهای بلندمدت آن برای جامعه هشدار داده اند .این راهکار به نوعی بدهکارسازی سیستماتیک جامعه میانجامد. خانوادههایی که برای مایحتاج اولیه قسط میپردازند، با انباشت بدهی و کاهش بیشتر قدرت خرید در آینده مواجه شده و در معرض خطر “حباب بدهی” و نکول مالی قرار میگیرند. زندگی قسطی دائمی، به دلیل نگرانی مدام برای تأمین اقساط، آرامش روحی و روانی را از بین میبرد. اضطراب ناشی از “استرس همیشگی پرداخت قسط” در زندگی مردم نهادینه شده و روانشناسان هشدار میدهند که این فشار مالی شدید، خطر فروپاشی ساختار خانواده را به دنبال دارد.
هدف اصلی برنامههای فروش اقساطی، طبقه متوسط حقوقبگیر است. این قشر به دلیل داشتن درآمد ماهانه مشخص، بنیه مالی لازم برای ضمانت و شروع فرایند قسطی را دارند و با این روش، بخش عظیمی از حقوق خود را صرف اقساط کرده و قدرت پسانداز و سرمایهگذاری را از دست میدهند.
آنچه امروز به نام “زندگی قسطی” رواج یافته، بیش از آنکه یک سبک زندگی باشد، سند ناتوانی جامعه در تأمین نیازهای پایه است. این پدیده، آیندهی اقتصادی و آرامش روانی خانوارها را به بهای کسب سود کلان توسط نهادهای مالی، به گروگان گرفته است. در فقدان مهار تورم و تا زمانی که سیاستهای پایدار برای تقویت قدرت خرید مردم اتخاذ نشود، این زنجیر نامریی بدهی همچنان بر پای بخش بزرگی از جامعه سنگینی خواهد کرد.






