سعید جلیلی و مسأله امنیت ملی
- شناسه خبر: 17370
- تاریخ و زمان ارسال: 9 مهر 1404 ساعت 9:46
- منتشرکننده: مدیریت

«بشارت نو» از تلاش مضاعف برای احیای پارادایم احمدی نژاد گزارش میدهد:
احسان انصاری/سعید جلیلی همواره پایگاه اجتماعی ثابت و مشخصی داشته اما همواره خود را نماینده همه مردم دانسته است. شکست در هر انتخاباتی که وی حضور داشته و پیروزی رقیب اصلی او به خوبی نشان می دهد که جایگاه سعید جلیلی آن چیزی نیست که فکر می کند و بلکه آنچه بیان می کند بیشتر برای رسیدن به قدرت است تا خدمت.اظهارات وی درباره مناظره با حسن روحانی که با یک ادبیات توهین آمیز بیان شده نیز به خوبی خواست وی را برای دیده شدن و به صحنه آمدن نشان می دهد.با این وجود آنچه امروز اهمیت دارد شخص سعید جلیلی نیست و بلکه تفکری است که جلیلی آن را نمایندگی می کند و شاید مسبب اصلی بحران های کنونی کشور است.در واقع همین تفکر بود که بسیاری از فرصت های اصلاح و توسعه را از ایران گرفت و اجازه نداد ایران در مسیری حرکت کند که براساس سند چشم انداز باید در سال جاری به عنوان کشور اول منطقه شناخته می شد.
تلاش مضاعف برای احیای پارادایم احمدی نژاد
جلیلی و احمدی نژاد بازیگران گفتمانی هستند که مصباح یزدی بنیان گذارده و علی رغم تفاوت های ظاهری که ممکن است بین آنها وجود داشته باشد اما از نظر فکری در یک خاستگاه قرار دارند.جلیلی و احمدی نژاد نیز مانند مصباح نقش مردم را در حکومت در اولویت دوم قرار می دهند. به همین دلیل نیز امیر حسین ثابتی به عنوان یکی از نزدیکان جلیلی به صراحت عنوان می کند که باید سیاست های چین را در ایران اجرا کرد و اجازه نداد مردم دولت انتخاب کنند و این دولت های چپ و راست بوده اند که اجازه نداده اند حکومت به اهداف خود دست پیدا کند.نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که جلیلی به دنبال احیای همین تفکر است اما یک تفاوت جدی با احمدی نژاد دارد.احمدی نژاد زمانی در گفتمان حاکمیت بود اما به مرور زمان از آن خارج شد و خیلی زود به اپوزیسیون تبدیل شد. این در حالی است که جلیلی نه نمی تواند و نه می خواهد از گفتمان حاکمیت خارج شود. در واقع جلیلی بقای خود را در بقای حاکمیت می داند و پایگاه اجتماعی خود را نیز متعلق به حاکمیت می داند. در چنین شرایطی جلیلی تلاش می کند گفتمان دولت اول احمدی نژاد را احیا کند که مهم ترین مولفه های آن ستیز با غرب و تکیه بر اقشار ضعیف با رویکرد پوپولیستی است.

مناظره؛ شگرد پوپولیست ها
به صورت طبیعی مدیرانی که از تخصص و دانش کافی برخوردار هستند کمتر صحبت می کنند و بیشتر عمل می کنند و کارنامه آنها به خوبی نشان می دهد که آیا در دوران مدیریتی خود عملکرد قابل قبولی داشته اند یا خیر.در مقابل مدیرانی که در عمل حرفی برای گفتن ندارند ترجیح می دهند با جنجال رسانه ای همواره در صدر اخبار قرار داشته باشند. بدون تردید در دوران پس از انقلاب هیچ چهره سیاسی مانند احمدی نژاد همواره پای ثابت جنجال های سیاسی نبود.رئیس جمهوری که در دوران هشت ساله مدیریتش کشور را به مسیری هدایت کرد که چالش ها و بحران های آن هنوز ادامه دارد. احمدی نژاد همواره مخالفان سیاسی خود را به مناظره دعوت می کرد و با نوشتن نامه های سرگشاده مخالفان خود را به چالش می کشید. در واقع این نوع واکنش برای فرار از ناتوانی های مدیریتی بود که توسط احمدی نژاد دنبال می شد. سعید جلیلی نیز رویکردی مشابه احمدی نژاد دارد و در مقاطعی که در گوشه رینگ قرار می گیرد با هیاهو و دعوت به مناظره تلاش می کند از پاسخگویی فرار کند. به همین دلیل نیز در شرایطی که بسیاری از قطعنامه های سازمان ملل در زمان دبیری وی در شورای عالی امنیت ملی تصویب شده اما وی منتقد برجام است و پس از فعال شدن مکانیسم ماشه با حمله به حسن روحانی و با تمسخر برای مناظره با وی اعلام آمادگی می کند.
جلیلی قرار است چه کار کند؟
جلیلی و حامیانش در انتخابات ریاست جمهوری اخیر عنوان می کردند برای مدیریت کشور برنامه دارند. این عبارت بارها در مناظره های تلویزیونی توسط جلیلی تکرار شد اما وی هیچ گاه درباره ماهیت برنامه هایش سخنی نگفت.واقعیت این است که جلیلی برنامه ندارد و بلکه آنچه دارد مجموعه ای تفکرات رادیکال در مدیریت کشور و عرصه بین المللی است که به جز هزینه تراشی برای کشور سودی نخواهد داشت. ماهیت تفکرات امثال جلیلی سال هاست برای مردم مشخص شده و مردم به خوبی درک می کنند که هنگامی که جلیلی از برنامه صحبت می کند در واقع به دنبال قدرت است. سوابق مدیریت وی نیز به خوبی نشان می دهد که از توانایی کافی برای سمت های حساس و کلیدی برخوردار نیست و بیشتر یک سیاستمدار ایدولوژیک به شمار می رود تا یک سیاستمدار عملگرا.
منتقدین همیشگی برجام
جلیلی و تفکری که وی به آن وابستگی دارد خاستگاه فکری خود را در تقابل با دنیای غرب تعریف می کند. به همین دلیل نیز هر گونه نرمش در مقابل غرب از نظر این دیدگاه مذموم و ناپسند است.این وضعیت درباره برجام نیز وجود دارد و جلیلی گمان می کند برجام یک انحراف و تخطئی بزرگ از گفتمان انقلاب است. این در حالی است که در جهان امروز که دولت ها ضعیف و ملت ها قوی شده اند این ملت ها هستند که با هم گفت وگو و همزیستی می کنند و کشورهایی که خود را از این پروسه جدا می کنند منزوی شده و در مسیر توسعه قرار نخواهند گرفت.بدون تردید برجام یکی از دستآوردهای شاخص ایران در دوران پس از انقلاب بوده که توانسته قدرت واقعی مردم ایران را به جهان نشان دهد. هر چند در مسیر برجام سنگ اندازی های زیاد داخلی و خارجی صورت گرفت تا در نهایت به پایان رسید اما امضای برجام یک موفقیت بین المللی بزرگ به شمار می رود.






