سفر تشریفاتی یا تعیین کننده؟
- شناسه خبر: 17191
- تاریخ و زمان ارسال: 2 مهر 1404 ساعت 10:16
- منتشرکننده: مدیریت

«بشارت نو» گمانه زنی ها پیرامون حضور پزشکیان در مجمع عمومی سازمان ملل و احتمال دیدار با ترامپ را بررسی می کند:
احسان انصاری
«مسعود پزشکیان در حالی روز سه شنبه به نیویورک سفر کرده که شاید هیچ گاه ایران نیازمند گره گشایی در چنین سفری نبوده و امروز زمانی است که شاید نیاز باشد از برخی خطوط قرمز دیپلماسی عبور کرد. به همین دلیل در روزهای منتهی به سفر رئیس جمهوری برخی از چهره های سیاسی به پزشکیان توصیه کردند در صورت امکان و برای پایان به تنش ها با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا دیدار کند.هنوز مشخص نیست اختیارات رئیس جمهور در این سفر به اندازه ای است که می تواند با رئیس جمهور آمریکا دیدار کند یا خیر. اما تجربه تاریخی درباره دو رئیس جمهور گذشته ایران یعنی سید محمد خاتمی و حسن روحانی نشان می دهد که احتمال چنین دیداری نه تنها زیاد نیست و بلکه بسیار پایین است.
نیویورک و آخرین شانس برای توقف مکانیسم ماشه
به نظر می رسد نیویورک آخرین شانس ایران برای رایزنی برای توقف مکانیسم ماشه است و در صورتی که در این سفر نتیجه ای حاصل نشود بازگشت اسنپ بک قطعی خواهد بود.در شرایط کنونی فعال نشدن کارشناسان آژانس نگرانیهایی را برای آمریکا و به ویژه برای اروپا به وجود خواهد آورده است.همین نگرانی خود باعث خواهد شد که دیپلماسی فعال شود و طرفها تلاش کنند تا به نقطهای نرسند که تنش بزرگی ایجاد نشود. لذا احتمال دیپلماسی، گفتوگو و حتی مذاکره بین ایران و آمریکا وجود دارد. بهویژه اینکه اخیراً اعلام شده که عراقچی احتمالاً در نیویورک مذاکراتی با ویتکاف خواهد داشت و ایران نیز طرحی را به آمریکاییها ارائه کرده که نتیجه آن به پاسخ آمریکاییها بستگی خواهد داشت.
نکته مهم این است که این بار آمریکا آغازکننده روند بازگشت تحریمها نبوده و بلکه سه کشور اروپایی مکانیسم «اسنپبک» را فعال کردند و با جلب همراهی برخی اعضای شورا، زمینهساز رأی منفی به قطعنامه تداوم لغو تحریمها شدند. همین موضوع نشان میدهدف که اروپا در شرایط کنونی، ابتکار عمل بیشتری در فشار علیه ایران به دست گرفته و لازم است سیاست خارجی ایران بیش از گذشته متوجه مهار و مدیریت شکافها در اروپا باشد.
نگاه مشفقانه و علمی نشان میدهد که ایران نمیتواند صرفاً بر مقاومت تکیه کند، بلکه باید تعادلی هوشمندانه میان حفظ حقوق هستهای، بهرهگیری از فرصتهای تعامل و پیشبرد منافع ملی ایجاد کند. تنها در چارچوب چنین استراتژی بلندمدت و نظاممند است که کشور قادر خواهد بود هم منافع ملی را حفظ کند و هم جایگاه مشروع خود را در نظام بینالملل تقویت نماید.
سفر پزشکیان در شرایطی حساس انجام میشود که مکانیسم ماشه تقریباً قطعی است و فرصت چند روزه برای تأثیرگذاری در صحنه بینالملل محدود و حیاتی است. تصمیمات و رفتار هیئت ایرانی در نیویورک میتواند هم پیامآور اقتدار ایران باشد و هم زمینهساز افزایش یا کاهش فشارهای بینالمللی بر کشور.
بدون تردید سفر مسعود پزشکیان به نیویورک، در بحبوحه تنشهای بینالمللی و نزدیک شدن به فعال شدن مکانیسم ماشه، یکی از حساسترین ماموریتهای دیپلماتیک ایران در سالهای اخیر است. از نگاه کارشناسان، موفقیت یا شکست این سفر نه تنها بر سیاست خارجی، بلکه بر انسجام داخلی، اعتماد عمومی و آینده اقتصادی و امنیتی ایران اثر مستقیم خواهد داشت.
گزینه های پیش رو برای عبور از تنش
اندیشکدههای خارجی در مورد آینده برنامه هستهای ایران و گزینههای پیش روی تهران برای مدیریت مناقشه هستهای سناریوهای مختلفی را مطرح میکنند؛ از همکاریهای غیرنظامی با دیگر بازیگران حوزه هستهای تا بازسازی تاسیسات اتمی بمباران شده که میتواند اعلام شده یا پنهانی باشد.

از دید تحلیلگران ایران با دوگانه و چندگانههای متعددی روبرو است. از مهمترین گزینههای پیش روی ایران کاربرد دیپلماسی برای پیگیری منافع ملی، همکاری با آژانس و پرهیز از خروج از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای است؛ رویکردی که با مخالفتهایی مواجه است. همچنین، ایران گزینههای متعددی را در ادامه فعالیتهای هستهای پیش رو دارد که هر کدام پیامدهای خاص خود را دارند؛ از تمرکز بر فعالیتهای غیرنظامی تا پنهانکاری اتمی.
نخستین سناریو «همکاری هستهای غیرنظامی خارجی» است. در این سناریو، ایران برنامه هستهای خود را به راکتورهای تأمینشده توسط کشورهای خارجی (مانند راکتور بوشهر که توسط روسیه ساخته شده) و تحقیقات کوچکمقیاس داخلی محدود میکند. این گزینه هزینههای بالایی دارد اما ریسک حملات نظامی را کاهش میدهد، زیرا راکتورهای غیرنظامی مانند بوشهر در جنگ ژوئن هدف قرار نگرفتند. احتمالا این عدم حمله به دلیل خطر انتشار مواد رادیو اکتیو و عدم ارتباط مستقیم با تسلیحاتی شدن بود.
با این حال، این مسیر برای ایران که غنیسازی را نماد استقلال ملی میداند، جذابیت کمی دارد و وابستگی به تأمینکنندگان خارجی را تثبیت میکند.
دومین سناریو را میتوان «بازسازی کامل و اعلامشده» دانست. این گزینه شامل بازگرداندن برنامه هستهای به سطح پیش از ژوئن با تأسیسات اعلامشده برای غنیسازی اورانیوم و ساخت راکتورهای داخلی است. ایران باید تأسیسات آسیبدیده را در مکانهای جدید و مقاومتر بازسازی کند و آنها را تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی رار دهد. این مسیر زمانبر و پرهزینه است، اما امکان حفظ ادعای صلحآمیز بودن برنامه و انطباق با را فراهم میکند.
با این حال، بدون توافق سیاسی بلندمدت با تضمینهای امنیتی، ریسک حملات نظامی جدید بالا باقی میماند.«بازسازی کامل و اعلامنشده» سومین سناریو است؛ سناریویی مشابه گزینه دوم، اما بدون دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی. بر این مبنا ایران میتواند درباره نیتهای خود ابهام ایجاد کند. این گزینه ریسک جنگ را به دلیل نقض آشکارافزایش میدهد و میتواند حمایت بینالمللی علیه ایران را بسیج کند.«بازسازی نوین» سناریوی دیگری است که نفیو مطرح میکند. بر اساس این احتمال، ایران میتواند به جای بازسازی تأسیسات بزرگ، بر برنامهای کوچکتر و مخفی برای حفظ گزینه تسلیحاتی تمرکز کند. این رویکرد هزینهها را کاهش میدهد و پنهانکاری را آسانتر میکند، اما مشروعیت داخلی و بینالمللی برنامه را تضعیف میکند. این گزینه برای ایران جذاب است اما با ریسک کشف توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل همراه است.




