سفر خوش ناخدا
- شناسه خبر: 17765
- تاریخ و زمان ارسال: 26 مهر 1404 ساعت 14:53
- منتشرکننده: مدیریت

ناصر تقوایی اسطورهی اقتباس و خالق آثار ماندگار خاموش شد
سیدرضا هاشمی زاده /روزنامه نگار
ناصر تقوایی، فیلمساز، نویسنده، و عکاس برجسته ایرانی و یکی از مهمترین و اصیلترین چهرههای نسل طلایی “موج نو” سینمای ایران، در ۸۴ سالگی درگذشت. او با کارنامهای کمشمار اما عمیق، هنرمندی بود که کیفیت را بر کمیت ترجیح داد و در برابر ابتذال ایستاد. تقوایی پلی بود میان ادبیات فاخر و سینمای مؤلف؛ از اقتباسهای درخشانش همچون “داییجان ناپلئون” و حماسهی بومی “ناخدا خورشید” تا درامهای انتقادی و روانشناختی چون “آرامش در حضور دیگران” و”کاغذ بیخط”. غیبت ۲۲ سالهی او از پردهی نقرهای، بزرگترین حسرت سینمای ایران باقی ماند و نشان داد که او حاضر نیست به هر بهایی فیلم بسازد .این نوشته به بهانه فقدان این فیلمساز مولف مروری دارد بر کارنامه و آثار سینمایی وی که برخی همچون ناخدا خورشید جزو برترین های سینمای ایران به شمار می آید .
*موج نو، تولد سینمای انتقادی (دهه ۴۰ و ۵۰)
ناصر تقوایی، متولد ۱۳۲۰ در آبادان، فعالیت هنری خود را نه با سینمای داستانی، بلکه با مستندسازی و عکاسی آغاز کرد.
مستندهایی چون “تاکسیمتر”، “مشهد قالی”، “اربعین” و به ویژه”باد جن”(دربارهی آیینهای مردم جنوب) نشاندهندهی نگاه دقیق، جزیینگر و شاعرانهی او به فرهنگ و جغرافیای بومی بودند. فیلم کوتاه “رهایی”(۱۳۵۰) نیز برنده شیر طلای جشنواره ونیز شد و استعداد او را به جهانیان نشان داد.

با شکلگیری جریان “موج نو”، تقوایی با اولین فیلم بلندش، بلافاصله جایگاه خود را تثبیت کرد:
- آرامش در حضور دیگران” (۱۳۴۹): طلایهدار توقیف و نقد اجتماعی. این فیلم اقتباسی آوانگارد از داستان غلامحسین ساعدی بود و تصویری تلخ و عمیق از فروپاشی یک خانواده و نقد آشکار بر ساختار بورژوازی ارائه داد. این شاهکار سینمایی که شیر نقره جشنواره ونیز را کسب کرد، به دلیل نقد اجتماعیاش، بلافاصله توقیف شد و سرنوشت تلخ سانسور را از همان ابتدا با تقوایی پیوند زد.
- “صادق کرده” (۱۳۵۱) و “نفرین” (۱۳۵۲): تقوایی در این دو فیلم جنایی و درام، نگاه اجتماعی و انتقادی خود را ادامه داد. “صادق کرده” با الهام از داستانی واقعی، به عنوان یک تریلر جنایی کاملاً ایرانی شناخته شد.
- “دایی جان ناپلئون” (۱۳۵۴): اوج اقتباس و خاطره جمعی. تنها سریال تقوایی، با اقتباس درخشان از رمان ایرج پزشکزاد، با طنزی ظریف و هوشمندانه، به یک پدیده فرهنگی و ماندگارترین مجموعه تلویزیونی ایران تبدیل شد و تسلط تقوایی بر هجو اشرافیت متظاهر را نشان داد .
*میراث جنوب و سینمای اقتدار (دهه ۶۰ و ۷۰)
ناصر تقوایی، متولد آبادان، همواره صدای اقلیم و فرهنگ جنوب ایران باقی ماند. این جغرافیا در آثار او تنها یک پسزمینه نیست، بلکه خود به یک شخصیت فعال و عنصری دراماتیک تبدیل میشود.
- ناخدا خورشید» (۱۳۶۵): برترین اقتباس و نماد مقاومت جنوب. این اقتباس موفق و بومیشده از رمان “داشتن و نداشتن” ارنست همینگوی، با فضاسازی بینظیر جنوب و شخصیتیپردازی قوی، ناخدا خورشید را به نماد انسان سازشناپذیر در برابر ستم تبدیل کرد و جایزه پلنگ برنزی جشنواره لوکارنو را برای او به ارمغان آورد.
- “ای ایران”(۱۳۶۸): طنز و نقد اقتدار در بستر هویت ملی. تقوایی در “ای ایران” با لحنی طنزآمیز، به هجو دیکتاتوری و استبداد در بستر حوادث انقلاب ۱۳۵۷ پرداخت و با محوریت هویت ملی و قهرمان شدن تمامی اهالی یک روستا، اثری متفاوت و منتقدانه در کارنامه اوست.
- “کشتی یونانی”(۱۳۷۷): تقوایی در این فیلم کوتاه، بار دیگر فضای جادویی و رازآلود جنوب، به ویژه آیینها و فرهنگ بومی (مانند مراسم زار)، را دستمایه کار قرار داد.
*تقوایی در کسوت نویسنده و داستان گو
تقوایی پیش از آنکه فیلمساز باشد، یک نویسندهی صاحبسبک بود و تنها مجموعه داستان منتشر شدهاش، “تابستان همان سال” (۱۳۴۸)، پایهگذار جهان هنری او شد.
این مجموعه هشت داستان پیوسته، با نثری کوتاه، دقیق و تحت تأثیر همینگوی اما با لحنی کاملاً بومی، به روایت رنجها و سرخوردگیهای جامعهی کارگری جنوب در دههی ۱۳۳۰ میپردازد. شخصیت اصلی ناخدا خورشید نیز از دل همین داستانها برخاسته است.
تقوایی اقتباس را به بازآفرینیهای سینمایی عمیق و ایرانی تبدیل کرد، بهطوری که “وسواس در جزئیات” و “قدرت دیالوگنویسی” که از ادبیات میآمد، امضای منحصر به فرد سینمای او شد.
* میراث غیاب طولانی
“کاغذ بیخط” (۱۳۸۰): وداع استعاری و شاهکار واپسین. “کاغذ بیخط” آخرین فیلم سینمایی کامل تقوایی است. این درام دقیق و عمیق که با بازی درخشان هدیه تهرانی و خسرو شکیبایی، به زندگی یک زوج، تنهاییهایشان و دوچهرگی جامعه میپردازد، تندیس زرین بهترین فیلم جشن خانه سینما را دریافت کرد.
*حسرت فیلمهای ساختهنشده
بزرگترین حسرت سینمای ایران است. پروژههای مهمی چون سریال ناتمام “کوچک جنگلی” و فیلمهای متوقفشده “زنگی و رومی” و “چای تلخ”، نشاندهنده موانع فرهنگی و دولتی بودند که مانع کار او شدند.
تقوایی در سالهای آخر، در انزوا و سکوت، جایگاه خود را نه با کارهای ساختهشده، بلکه با “کارهایی که نساخت” تثبیت کرد و علناً اعلام کرد: “تا وقتی که ممیزی اینگونه عمل میکند، کار نمیکنم، فیلمی نمیسازم و کتابی چاپ نمیکنم”. این دوری، بزرگترین “مبارزه منفی” و نماد شرافت او در حفظ اصالت هنری بود و او را به “سرو هنر” سینمای ایران تبدیل کرد.







