طبقه متوسط؛ ستون تعادلی که در حال سقوط است
- شناسه خبر: 17965
- تاریخ و زمان ارسال: 5 آبان 1404 ساعت 9:32
- منتشرکننده: مدیریت

گزارش «بشارت نو» از فروپاشی بنیانهای اجتماعی به خاطر نارضایتی های معیشتی:
سیدرضا هاشمی زاده/روزنامه نگار
طبقه متوسط ایران، قشری که دههها به مثابه موتور محرک ثبات اجتماعی، رشد اقتصادی و نیروی اصلی کارآفرینی کشور عمل میکرد، اکنون با سرعت پرشتابی در حال فرسایش، فقیر شدن و سقوط به طبقات فرودست جامعه است. ترکیب همافزای تحریمهای اقتصادی، تجربه شش سال متوالی تورم بالای ۴۰ ٪و ناکارآمدی ساختاری حکمرانی، این قشر تحصیلکرده و متخصص را از امنیت اقتصادی به بحران بقا سوق داده است. پژوهشگران و جامعهشناسان هشدار میدهند که این ریزش طبقاتی، نه تنها جامعه را به سمت دوقطبی شدن شدید و افزایش نارضایتیهای معیشتی سوق میدهد، بلکه وحدت ملی و بنیانهای اجتماعی کشور را بهطور جدی تهدید میکند.
*آب رفتن قلب جامعه و تبدیل شدن به “رابینهود معکوس”
• طبقه متوسط، که در سال ۱۳۸۷ حدود ۶۰ ٪ کل جمعیت ایران را در بر میگرفت و ستون تعادل جامعه بود، اکنون با یک “آب رفتن ۹ میلیون نفری” مواجه شده و بهسرعت در حال کوچک شدن است. سهم جمعیتی این طبقه (با معیار بینالمللی ۱۲ دلار در روز) تا سال ۱۴۰۰ به حدود ۲۹.۴ ٪کاهش یافته است. پژوهشها نشان میدهند که تحریمها، طبقه متوسط واقعی را تا سال ۲۰۱۹، ۲۸ ٪کوچکتر از حد انتظار کرده و بیش از ۵۰ ٪خانوارهای آن طی سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ به طبقات پایینتر سقوط کردهاند. اقتصاد ایران بهجریان “اقلیت متمرکز بسیار پولدار” و “اکثریت فقیر و یارانهبگیر” تبدیل شده است. این شکاف طبقاتی، جامعه را از یک ساختار متعادل و چندلایه به یک ساختار دوقطبی پرتنش سوق میدهد. تورم لجامگسیخته در ایران بهمثابه یک “مالیات” عمل کرده و ثروت را بهطور سیستماتیک از صاحبان درآمدهای ثابت و دستمزدبگیر (طبقه متوسط) به کسانی منتقل میکند که از سوداگری در بازارهای غیرمولد ارز، مسکن و طلا بهره میبرند. کارشناسان این وضعیت را شبیه به یک “رابینهود معکوس” توصیف میکنند که از فقرا و طبقه متوسط میگیرد تا قدرتمندان و سوداگران را غنیتر و مرفه ترکند . فقیر شدن طبقه متوسط بهوضوح در زندگی روزمره تجلی یافته است. حذف مصرف فرهنگی، اضطراب مزمن از آینده، و ناامیدی نسل جدید از امکان تحقق آرزوهای طبقه متوسطی مانند خرید خانه، پسانداز و تحرک اجتماعی صعودی، به یک واقعیت ملموس تبدیل شده است.

• همافزایی تحریم، تورم و گسست اجتماعی
سقوط طبقه متوسط، حاصل یک بیماری مزمن ساختاری است که تحریمهای خارجی صرفاً کاتالیزور آن بودهاند؛ این سقوط مجموعهای از عوامل اقتصادی و سیاستگذاریهای نادرست است. با وجود رشد اسمی حقوق و دستمزد کارمندان و کارگران، نرخ دلار و کالاهای مصرفی حیاتی ۲۱ برابر و مسکن ۱۲ برابر شده است. این شکاف عمیق، قدرت خرید واقعی مردم را به یکدوم یا یکسوم کاهش داده است. سیاستهای دولتی در قبال یارانهها، بهویژه نقدیسازی یارانهها بهجای ساماندهی ساختاری، تورم را تشدید کرد و قدرت خرید طبقات پایین را کاهش داد. علاوه بر این، طبقه متوسط به بهانه بهرهمندی از لیست یارانهها و حمایتهای دولتی حذف شده، در حالی که شوکهای قیمتی، آنها را بهراحتی به زیر خط فقر پرتاب میکند. برخی تحلیلگران معتقدند طبقه متوسط ایران تمایلی به ایفای نقش تاریخی خود یعنیپل برای تحرک اجتماعی فرودستان و ایجاد اجماع ملی در تحولات سیاسی و اجتماعی ندارد و بیشتر بر مزیتهای فردی و حفظ وضعیت خود تمرکز کرده است. این مسئله نشانه گسست از طبقات فرودست و سقوط فایدهمندی اجتماعی این قشر است.
*از درد نان تا محور اعتراض
فروریزش این طبقه که نیروی اصلی ثبات و عقلانیت جامعه مدنی بود، به لحاظ اجتماعی و سیاسی عواقب عمیق و خطرناکی برای آینده کشور دارد. امنیت اقتصادی طبقه متوسط از بین رفته و “درد نان”جای مطالبهی حقوق مدنی، اصلاحات سیاسی و توسعهطلبی را گرفته است. مطالبات سیاسی به یک “فریاد معیشت و بقا” تغییر ماهیت داده و به شکل اعتراضات پراکنده، پرتنشتر و رادیکال بروز مییابد. جامعهشناسانی مانند امانالله قراییمقدم هشدار میدهند که این طبقه به دلیل آگاهی اجتماعی بالا و همزمان از دست دادن همه چیز، به “محرک اعتراض و حتی انقلاب”تبدیل میشود، چرا که “چیزی برای از دست دادن ندارد.” پرویز اجلالی تأکید میکند که فقیر شدن درآمدی این طبقه، آن را از ستون تعادل خارج کرده است. تضعیف طبقه متوسط به معنای تضعیف نیروی اصلی اعتدال، عقلانیت و جامعه مدنی است که منجر به تقویت جامعه تودهای و اقتدارگرا و انزوای کنشگران میشود. علاوه بر این، مهاجرت گسترده افراد تحصیلکرده و متخصص، به معنای از دست رفتن سرمایههای انسانی کلیدی کشور و کاهش ظرفیتهای مولد است.
* بازسازی و توسعه پایدار
بازسازی طبقه متوسط یک “چالش نسلی”است و نیازمند اقدامات فوری و ساختاری برای بازیابی اعتماد و قدرت اقتصادی این قشر است. مهار فوری تورم و تثبیت اقتصاد کلاناین اولویت اصلی و حیات است و باید با سیاستهای پولی و مالی درست و مستقل، به منظور حفظ ارزش پول ملی و تثبیت قیمتها دنبال شود.اصلاح نظام مالیاتی به نفع طبقات متوسط و پایین، افزایش شفافیت، و مبارزه قاطع با فساد ساختاری و رانتخواری ضروری است تا منابع کشور به سمت تولید و توسعه هدایت شوند. ایران باید خود را کشوری بدون نفت در نظر بگیرد و رشد اقتصادی واقعی را از مسیر رقابت در بازار جهانی، جذب سرمایه خارجی، و بهروزرسانی تکنولوژی دنبال کند تا طبقه مولد و متخصص دوباره فرصت رشد پیدا کند.بدون تقویت و بازسازی طبقه متوسط، توسعه پایدار و عدالت اقتصادی در ایران دستیافتنی نخواهد بود و جامعه همچنان در معرض تهدید گسست اجتماعی و رادیکالیسم باقی خواهد ماند.





