عقلانیت مردم به معنای تأیید سومدیریت ها نیست
- شناسه خبر: 16819
- تاریخ و زمان ارسال: 17 شهریور 1404 ساعت 9:42
- منتشرکننده: مدیریت

مجید ابهری جامعه شناس در گفت وگو با«بشارت نو» هشدار داد:
احسان انصاری/بی ثباتی بازار و نوسان نرخ طلا و ارز در ماه های اخیر با پیامدهای اجتماعی همراه بوده است. این در حالی است که با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران احتمال تشدید مشکلات وجود دارد که روی فضای اجتماعی تأثیرخواهد گذاشت.«بشارت نو» برای تحلیل و بررسی مهم ترین پیامدهای اجتماعی این وضعیت با مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی گفت وگو کرده که در ادامه
می خوانید.
فعال شدن مکانیسم ماشه و تشدید چالش های معیشتی چشم انداز مبهم اقتصادی را پیش روی کشور قرار داده است.این وضعیت چه پیامدهای اجتماعی خواهد داشت؟
مکانیسم ماشه اگر چه موضوع مهمی است وممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد اما نیاز به واقع نگری دارد. در روزهای پس از فعال شدن اسنپ بک برخی آن را یک فاجعه تلقی کردند و در مقابل برخی نیز آن را بی اهمیت جلوه دادند. این در حالی است که اگر به صورت واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم می توان شرایط را مدیریت کرد که مردم آسیب کمتری ببینند.با توجه به گستره تبلیغاتی مکانیسم ماشه برخی از نخبگان دانشگاهی به جای آرام کردن جامعه با بی توجهی به عواقب شوم و ویرانگر مکانیسم ماشه نظریات عوامل بیگانه را بیان وتسری می دهند.هنوز تنشهای عصبی جنگهای ۱۲روزه التیام وسکون نیافته که تهدیدها و جنجالهای ماشه بر امواج روح واعصاب جامعه سوار شده اند.در شرایط کنونی گرانی های ناشی از افزایش قیمت دلار و سکه از یک طرف و از طرف دیگر رکود آزار دهنده بربازارهای مسکن وملک ترس از آینده را بر افکار مردم مستولی کرده است.از نگاه رفتار شناسی اجتماعی نگرانی نسبت به فردا و عدم درک شرایط مرتبط باعث اضطراب اجتماعی خواهد شد. در چنین شرایطی است که رسانه های معاند تمام تلاش خود را در تزریق سختی های اجتماعی کرده ودر این میان هم صدایی برخی از نخبگان با تحلیل گران بیگانه موجب بروز تردیدهای بیشتر در بین مردم می شود.
آیا آمریکا و کشورهار اروپایی به دنبال پایین آوردن تاب آوری مردم نسبت به چالش های احتمالی آینده هستند؟
به هر حال یکی از سناریوها همین است که مقاومت مردم را بشکنند.نکته مهم اینکه عقلانیت مردم نسبت به بحران های کشور به معنای تأیید برخی مدیریت ها نیست و کسی نباید تفسیر اشتباهی از این رفتار داشته باشد. از سوی دیگر تحمل مردم دارای حد و اندازه ای است و روزی به پایان می رسد. بیان مشکلات و اشاره به تلخ کامی ها ونارسایی ها نیز هیچ ارتباطی به تضعیف دولت و آشوب طلبی و نافرمانی ندارد. هر یک از مسئولان و دولتمردان وعده هایی در مورد حل و فصل مشکلات داده و گاهی دردها و مشکلات را بهتر ودقیق تر از خود مردم تشخیص داده و بیان میکنند اما معلوم نیست که چرا و به چه دلیلی وقتی بر مسند کار و مسئولیت قرار میگیرند دیگر در مورد آن همه مشکلات و دردها بینایی و شنوایی خود را از دست داده و دچار بیحسی موضعی می شوند. تقریبا ۹۹درصد از مردم مخصوصا اقشار کم درآمد با اکثریت مشکلات و دردها آشنا بوده و راه حلها را به خوبی میشناسند. تنها سه الی چهار درصد از مردم بیگانه با دردها و مشکلات هستند. عجیب آنکه همه درد را شناخته و درمان را نیز به خوبی بلد هستند اما کسی کاری نمی کند.

چرا چنین وضعیتی در کشور به وجود آمده است؟
مدیران مسئولیت کارهای خود را نمی پذیرند و گردن دیگران می اندازند. این وضعیت به یک دور تسلسل در کشور تبدیل شده و به همین دلیل نیز مشکلات حل نمی شود و بله روز به روز تشدید می شود. مردم ایران در سال های اخیر با مشکلات و چالش های دشوار اقتصادی زندگی کرده اند و شرایط امروز نوعی جفا به آنها قلمداد می شود. کسانی که در انتخابات حضور پیدا کردند نیز به دنبال تغییر وضعیت سفره مردم بودند و امید داشتند که شرایط تغییر کند. با این وجود وضعیت نه تنها بهبود پیدا نکرده و بلکه بدتر از گذشته شده است.واقعیت این است که تحمل مردم ایران در مقابل مشکلات و چالش های اقتصادی اندازه ای خواهد داشت و پس از مدتی باید منتظر عواقب اجتماعی آن باشیم. در شرایط کنونی فضای جامعه به واسطه بازار ارز و طلا ملتهب شده و به همین دلیل باید مدیران جامعه تصمیم گیری های صحیحی درباره شرایط موجود داشته باشند تا وضعیت از این بدتر نشود.
به چه میزان پیامدهای اجتماعی تشدید مشکلات اقتصادی را جدی می دانید؟
این موضوع جدی است و بارها درباره آن اظهار نظر صورت گرفته است. امروز آشفتگیهای فکری در جامعه بستر ظهور و رشد بخشی از تنشهای عصبی برای افراد جامعه هستند. بسیاری از ما بدون آنکه ریشه بسیاری ازوادادگیها وسرگشتگیهای عصبی خود و دیگران را بدانیم دچار اضطراب و دلهرههای مجهول میگردیم. ترس از آینده و نگرانی نسبت به نامشخص بودن اوضاع اقتصادی بدون هیچ دلیل موجه مبدا صدور بخش قابل توجهی از دل مشغولیها و دغدغهها شده است. از نگاه رفتارشناسی اجتماعی برجسته سازی و تکرار بعضی از وقایع و حوادث آزاردهنده یکی از اصلیترین عوامل ایجاد و تقویت ترس از آینده است. من معقتدم پزشکیان فرصت خوبی برای تغییر در جامعه دارد که باید به خوبی از این فرصت استفاده کند. آسیب های اجتماعی و اقتصادی نیز یک شبه به وجود نیامده و بلکه به مرور زمان و با سومدیریت ها و تصمیمات اشتباه در جامعه ایران شکل گرفته است. با این وجود حرکت در مسیر اصلاحی می تواند دردولت چهاردهم آغاز شود تا به نتیجه مطلوب نزدیک شود.اتفاقی که باید رخ بدهد مبارزه جدی با فساد در ساحت های مختلف است.این در حالی است که تا جامعه اندکی آرامش فکری و عصبی پیدا میکند ناگهان امواجی از رخدادها زنجیرهای اتفاق میافتند.






