منافع ایران در جنگ آمریکا و یمن
- شناسه خبر: 4680
- تاریخ و زمان ارسال: 30 دی 1402 ساعت 11:21
- منتشرکننده: بشارت آنلاین
منافع ایران در جنگ آمریکا و یمن
علی بیگدلی:
چند روز بعد از حمله اسراییل به غزه یمنی ها اعلام کردند که اگر اسراییل بخواهد به حملات خود ادامه دهد ما دریای سرخ را ناامن خواهیم کرد و نهایتا، همینطور هم شد . اینکه کشتی را که احتمالا مالکیت آن در اختیار سرمایه داران اسراییلی بوده است توقیف کردند و به ساحل خود بردند، وحشتی در میان مقامات اسراییلی و کشورهای غربی حامی تل آویو، بهوجود آورد . ادامه شلیک موشک از سوی حوثیها به کشتیها، خطوط کشترانی در دریای سرخ را ناامن کرده و تا سرحد توقف، پیش برد و قیمت نفت را افزایش داد، تحولی که پاشنه آشیل آمریکاییها را نشانه گرفته بود، بویژه که این کشور در آستانه برگزاری اتتخابات ریاست جمهوری است و اگر بنزین، گران شود در کاهش آرای بایدن ، بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
بایدن در واکنش به این تهدید، کوشید تا ائتلافی جهانی ضدحوثی ها تشکیل دهد اما در پی پاسخ منفی کشورهای مهمی همانند اسپانیا و ایتالیا که از اعضای مهم ناتو هستند، فعلا، تشکیل ائتلاف برای تامین امنیت دریای سرخ، ناکام مانده و همین مسئله موجب نارضایتی آمریکاییها شده و گنگره هم به نوعی، بایدن را در پی این ناکامی، بازخواست کرده است. در چنین شرایطی، حمله نظامیان آمریکایی به حوثیها، اقدامی عجولانه است .علاوه براین، حوثیها چندین سال است به جنگ های پارتیزانی و چریکی عادت کرده اند و آمریکا توانایی ورود به خاک یمن را ندارد و موشک پراکنی ها و حملات هوایی شاید نمی تواند توان حوثیها را کاهش دهد و باز کردن جبهه جدید در دریای سرخ و گرفتاری آمریکا در منطقه را کاملا به نفع حوثی ها رقم خواهد زد. از منظر حقوق بینالملل هم استناد مستقیم و غیرمستقیم کاخ سفید به قطعنامه ضدحوثی شورای امنیت سازمان ملل برای هجوم نظامی به یمن، وجاهت حقوقی ندارد زیرا با معیارهای حقوق بینالملل، حوثیها واجد شرایط تلقی بهعنوان یک کشور و دولت نیستند و شورای امنیت، مجاز نیست درباره حوثی ها، قطعنامه بررسی و تصویب کند
حوثیها در قیاس با حزب الله لبنان در فاصله جغرافیایی دورتری با مرزهای اسراییل قرار دارند و علاوه براین، در نقطهای کاملا ژئواستراتژیک و مهم در دریای سرخ حضور دارند، بنابراین، جنگ اسراییل و متحدان غربی تلآویو با حوثیها بسیار دشوار است. یمن هم کشوری صحرایی است و امکان جنگهای پارتیزانی موفق برای حوثیها را فراهم کرده است. بنابراین، توسل کاخ سفید به گزینه نظامی علیه حوثیها، گزینهای پرریسک و با نتایج خطرناک است. کاخ سفید، به دفعات، مدعی شده، ایران نفوذ زیادی روی حوثیها دارد و از قضا، با چنین نگرشی، بهتر بود آمریکا به جای حمله نظامی، ضمن تعامل دیپلماتیک با تهران، زمینه بازنگری حوثیها در حملات به کشتیها و نفتکشها را فراهم میکرد.
در وضعیت فعلی، دور از اتنظار نیست، حملات حوثیها باز هم ادامه یابد و اگر چنین شود، کاخ سفید و ائتلاف غربی وارد باتلاق جنگی شاید بلندمدت شود و البته نباید فراموش کرد، برنده چنین جنگی، اسراییل خواهد بود زیرا جنگ غزه به حاشیه رانده شده و از فشار افکارعمومی جهانیان و دیپلماتیک بر تلآویو کاسته می شود. بنابراین، اغلب کشورهای ضداسراییل و از جمله ایران، انگیزه و تمایلی برای دامن زدن به جنگ در دریای سرخ ندارند و به سهم خود، میکوشند دامنه تنش را محدود و در صورت امکان، مهار کنند.
از این منظر، هنوز فرصت باقی است تا آمریکاییها از طریق کانالهایی مثل عمان و قطر و حتی ترکیه با ایران ارتباط برقرار کنند و حوثیها را به بازنگری در حملات به کشتیها، مجاب کنند و البته، توقع ورود ایران به چنین عرصهای بهدلیل حملات حوثیها با هدف حمایت از فلسطینیها در جنگ غزه، دشوار است اما با توجه به منافع جمهوری اسلامی در پیگیری از گسترش جنگ در منطقه، گزینه ای پیشاپیش مطرود هم تلقی نمیشود.