چرا ایران نباید به بازدارندگی هسته ای برسد؟
- شناسه خبر: 17128
- تاریخ و زمان ارسال: 31 شهریور 1404 ساعت 13:31
- منتشرکننده: مدیریت

گزارش «بشارت نو» از وضعیت ایران برای مقاومت در سه راهی تردید، دیپلماسی و تحریم:
فیروزه نعیمی/با نزدیک شدن به موعد تصمیمگیری شورای امنیت و احتمال بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، بار دیگر یک سؤال قدیمی را در افکار عمومی زنده کرده است: در جهانی که بسیاری آن را «جنگل بیدر و پیکر» میخوانند، چرا ایران نباید به سراغ سلاح هستهای برود؟ پرسشی که هم در کوچه و بازار مطرح میشود، هم در محافل دانشگاهی و رسانهای. هرچند مقامهای رسمی کشور بارها تأکید کردهاند که جمهوری اسلامی به دنبال سلاح اتمی نیست، اما فضای سیاسی پرتنش منطقه و خاطره سالهای سخت تحریم، این بحث را دوباره به صدر گفتوگوها آورده است.
سایه بازگشت تحریمها
بازگشت تحریمهای سازمان ملل به معنای محدودیت دوباره در فروش نفت، تجارت خارجی، تبادلات بانکی و حتی سفر مقامهای ایرانی خواهد بود. تجربه سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ نشان داد که این فشارها تا چه اندازه میتواند اقتصاد ایران را تحتتأثیر قرار دهد.
یک کارشناس مسائل اقتصادی میگوید: «وقتی شورای امنیت وارد عمل میشود، موضوع فقط به آمریکا یا اروپا محدود نمیماند. همه کشورها مجبور به اجرای قطعنامهها هستند. این یعنی حتی شرکای سنتی ایران مثل چین و روسیه هم در تعاملات محتاطتر میشوند.»
در چنین فضایی، طبیعی است که برخی در داخل کشور بپرسند: اگر قرار است همه هزینهها را بدهیم، چرا نباید «برگ آخر» یعنی سلاح هستهای را روی میز داشته باشیم؟
قانون جنگل در روابط بینالملل
بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند که نظم بینالمللی امروز، بیشتر از آنکه به یک نظام حقوقی پایدار شبیه باشد، به «جنگل» میماند؛ جایی که قدرت حرف اول و آخر را میزند.

یک استاد روابط بینالملل در دانشگاه تهران میگوید:
«وقتی آمریکا یکطرفه از برجام خارج میشود و هیچ نهادی نمیتواند جلویش را بگیرد، یا وقتی اسرائیل بدون نگرانی از قطعنامهها به عملیات نظامی ادامه میدهد، این تصور تقویت میشود که حقوق بینالملل بیشتر ابزار دست قدرتهای بزرگ است.»
در چنین شرایطی، استدلال طرفداران «بازدارندگی هستهای» پررنگتر میشود.
منطق بازدارندگی؛ نگاه موافقان
مدافعان ایده دستیابی به سلاح هستهای، آن را «چتر امنیتی» میدانند. آنها مثال کره شمالی را میآورند که با وجود انزوای کامل، توانسته مانع حمله نظامی مستقیم آمریکا شود. یا به هند و پاکستان اشاره میکنند که پس از آزمایشهای هستهای در دهه ۹۰ میلادی، از خطر جنگ تمامعیار میانشان کاسته شد.
یکی از تحلیلگران رسانهای اصولگرا میگوید:
«اگر ایران بمب هستهای داشت، نه ترامپ جرات خروج از برجام را پیدا میکرد، نه اروپا میتوانست ایران را سالها معطل وعدههای توخالی کند. دنیا زبان قدرت را میفهمد، نه زبان تعهد اخلاقی.»
به باور این طیف، بازدارندگی هستهای نه تنها یک ابزار دفاعی، بلکه تضمینی برای بقا در جهانی پرآشوب است.
استدلال مخالفان: هزینههای غیرقابل جبران
در مقابل، مخالفان تأکید میکنند که حرکت بهسمت سلاح هستهای میتواند ایران را در موقعیت خطرناکتری قرار دهد. بازگشت تحریمهای شورای امنیت، انزوای بینالمللی کامل، و حتی خطر اقدام نظامی، از جمله پیامدهای احتمالی چنین تصمیمی خواهد بود.
یک دیپلمات پیشین در اینباره میگوید: «سلاح هستهای برای ایران نه تنها امنیت نمیآورد، بلکه تهدیدهای بیشتری ایجاد میکند. در منطقهای پرتنش مثل خاورمیانه، چنین اقدامی میتواند به مسابقه تسلیحاتی و حتی برخورد نظامی مستقیم منجر شود.»
بعد ایدئولوژیک و فقهی
فراتر از ملاحظات سیاسی، جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که بر اساس فتوای رهبر انقلاب، تولید و استفاده از سلاح هستهای «حرام» است. این فتوا در اسناد رسمی بینالمللی هم ثبت شده و به عنوان پشتوانه اخلاقی و سیاسی برنامه هستهای صلحآمیز ایران معرفی میشود.
یک عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای میگوید:
«فتوا فقط یک موضع فقهی نیست؛ بلکه سرمایهای برای دیپلماسی ایران بوده است. ما بارها در مجامع جهانی گفتهایم که حتی اگر همه دنیا بمب بسازند، ایران به خاطر باورهای دینیاش چنین کاری نخواهد کرد. این تعهد اخلاقی برای ما اعتبار ایجاد کرده است.»
اما پرسش اینجاست که در صورت بازگشت تحریمها و فشارهای شدیدتر، آیا این مبنا همچنان در سطح جامعه قانعکننده باقی خواهد ماند؟
منطقهای پرتنش و مسابقه پنهان
خاورمیانه یکی از ملتهبترین مناطق جهان است. اسرائیل به طور غیررسمی زرادخانه هستهای در اختیار دارد، عربستان به دنبال دستیابی به چرخه سوخت هستهای است و ترکیه هم بارها از «حق برابر» در این زمینه سخن گفته است.
یک پژوهشگر مسائل امنیتی میگوید: «اگر ایران وارد فاز نظامی هستهای شود، عملاً مسابقه تسلیحاتی در منطقه آغاز میشود. آنوقت باید منتظر واکنش فوری عربستان، مصر و حتی ترکیه باشیم. چنین فضایی به شدت ناامن خواهد بود.»
پیامدهای بازگشت تحریمها
تحریمهای شورای امنیت در گذشته، ایران را با محدودیتهای شدید در حوزه بانکی، انرژی و تجارت بینالملل مواجه کرد. بازگشت آنها میتواند فشار اقتصادی تازهای بر کشور وارد کند و همزمان فضای دیپلماتیک ایران را تنگتر سازد. در چنین شرایطی، بحث درباره «سلاح هستهای به عنوان برگ آخر» میتواند جذابیت بیشتری برای بخشی از افکار عمومی پیدا کند.
در کنار تحلیلهای کلان، نباید فراموش کرد که بازگشت تحریمها بیش از همه بر زندگی مردم عادی اثر میگذارد؛ از افزایش قیمت کالاهای اساسی گرفته تا دشواری دسترسی به دارو. در چنین شرایطی، جامعه همزمان با فشار اقتصادی با یک دوگانگی فکری مواجه میشود: آیا باید مسیر پرهزینه مقاومت هستهای را پیمود یا به راهحلهای دیپلماتیک امید بست؟
یک شهروند در مقابل بیمارستانی در تهران میگوید: «ما سالهاست تحریم را تحمل میکنیم. اگر بمب بسازیم و تحریمها ده برابر شود، چه کسی هزینهاش را میدهد؟ باز هم مردم. ما امنیت میخواهیم، اما امنیتی که به نان شب گره نخورد.»
آینده؛ میان سه راهی سخت
ایران امروز در برابر سه سناریو قرار دارد:
– ادامه مسیر فعلی و تأکید بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای.
– حرکت بهسوی سلاح هستهای بهعنوان راه بازدارندگی.
– دیپلماسی فعالتر برای کاهش فشارها و بازتعریف جایگاه ایران در منطقه و جهان.
هر یک از این گزینهها پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاص خود را دارد.
در پایان …
بازگشت احتمالی تحریمهای سازمان ملل، ایران را دوباره در نقطهای حساس قرار داده است. پرسش اصلی این است که در جهانی بیقاعده و پرآشوب، آیا ایران باید همچنان بر پرهیز از سلاح هستهای پافشاری کند یا مسیر بازدارندگی هستهای را در پیش گیرد؟
تا این لحظه، موضع رسمی کشور روشن است: «سلاح هستهای جایی در دکترین دفاعی ایران ندارد.» اما تردیدی نیست که شدت گرفتن فشارها و تداوم بیعدالتی در نظام بینالملل، این پرسش را بارها در جامعه زنده خواهد کرد. پاسخ نهایی، شاید بیش از هر چیز به توان ایران در ایجاد توازن میان اصول ایدئولوژیک، منافع ملی و واقعیتهای تلخ جهان وابسته باشد.




