چرخه ناکارآمدی مدیران و آسیب های اجتماعی
- شناسه خبر: 17474
- تاریخ و زمان ارسال: 14 مهر 1404 ساعت 12:34
- منتشرکننده: مدیریت

دکتر مجید ابهری/ آسیب شناس اجتماعی
بدون تردید یکی از مهم ترین مسائلی که چالش های اجتماعی را تشدید کرده ناکارآمدی مدیران بوده است.مردم ایران در طول تاریخ همواره وفاداری و ایمان به آرمانهای فرهنگی و ملی را به اثبات رساندهاند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تقدیس و حراست از مقدسات دینی را به معیارهای فوق پیوند زدهاند. کمبودها، مشکلات اقتصادی همراه با گرانیها و کمیاب شدن برخی از کالاها نیز نتوانست این ملت استوار را به زانو درآورد. 8سال جنگ تحمیلی؛ شهدا و جانبازان و آزادگان در دوران جنگ داغهای سنگینی بر سینههای خانوادههای ایرانی از هر قوم و منطقهای گذاشته و برخی از خانوادهها هنوز هم در انتظار سخت و تلخ بازگشت جگر گوشههای خود هستند. تحریمهای چهل وهفت سال گذشته این مردم نستوه را با مشکلات متعدد روبهرو ساخته و مقاومت این ملت به الگوی تاریخی درجهان تبدیل شد. به یاد داشته باشیم که آزارهای مختلف یک ساعت و یک روز مردم را راحت نگذاشت و بلایای طبیعی و بیماریهای متعدد از سیل و زلزله و کرونا و دشواریهای دیگر نیز مزید بر علت شدهاند. توطئههای رنگارنگ و ریز ودرشت خارجی و داخلی نیز مشکلات امنیتی و برون مرزی برای دولت و نهادهای مرتبط ایجاد کرد. با این وجود آنچه که موجب دلگیری دلسوزان و نخبگان قرار گرفت کملطفی به ملتی با این همه سوابق و برنامهها بودند. فقدان مدیریت منسجم، ضعف برنامهریزی و کاستیهای مدیریت در راستای مبارزه با فساد و تبعیض و رانتخواری از یکسو و در یک جمله کم توجهی به مشکلات مردم؛ از عوامل دوری و فاصله گرفتن از مدیریت و مدیران اجرایی بود؛ که به قهر مردم تعبیر میشود. اگر دولت میخواهد مشکلات مردم را حل کند باید بدون توجه به سلیقه سیاسی نخبگان و تنها بر اساس تخصصی که دارند از آنها استفاده کند.هیچکس حاضر نیست روزی را مشاهده کند که گرسنگان به خیابانها بیایند. ضعف سیستماتیک مدیریت از یک سو و عدم انسجام برنامه ریزی ها ونظارت ها ارکان بروز تنشهای اجتماعی است. اجرای بعضی از سیاستهای اقتصادی بدون اماده سازی بسترهای فکری واجتماعی؛ریل گذاری مناسبی برای ناراضی تراشی هرچه بیشتر وتشدید فشارهای اقتصادی ازسوی افرادی که در امدهای نجومی حاصل از ارزهای رقابتی برایشان قطع شده است اوضاع پیچیده و نا موزونی را خلق کرد که بعضی از تنشهای سیاسی جامعه یا حداقل تشدید آنها ناشی از وضعیت یاد شده می باشد. طول تاریخ صدساله اخیر سکوت و نظاره مردم نباید به فراموشی و یاعبور از حوادث تعبیر شوند؛بلکه براساس تجربه تاریخی در این گونه مواقع انباشت حوادث ومشکلات وآرامش قبل از طوفان در حال تمرین وممارست می باشند. واقعیت این است که دولت اگر باسرعتی خلاق ومتفکرانه به ترمیم وپانسمان جراحی های اقتصادی نپردازد؛گرگهای درکمین نشسته در حمله به شاکله سیاسی واقتصادی کشور تردیدی به خود راه نخواهند داد. اعتماد اجتماعی بزرگترین پشتوانه هر نظام برای رشد وایجاد دوام در ارکان آن است.درست است که گرانی لجام گسیخته و کاهش ارزش پول ملی و کاهش تاسف بار ارزش ریال موجب ازار اقتصادی مردم مخصوصا اکثریت کم درآمد وبازنشسته وبیکار در جامعه است اما درد دشوارتر وغم سنگین تر از عوامل یادشده احساس دوری مردم از دولت واجزا مدیریت کشور می باشد.از نگاه علم سیاست آنچه که یک نظام را در مقابل حوادث ومشکلات قدرتمند نموده وبه آن توان مقاومت و ایستادگی میدهد؛یکرنگی ومحرم دانستن مردم در مورد وقایع ریز ودرشت جاری می باشد. کارآمدی بارزترین ویژگی در رشد وپیشرفت یک سازمان و یک جامعه پویا می باشد.به همین دلیل گزینش افراد علاوه بر وجود شرایط تخصصی وحرفه ای باید برخوردارازتوانمندی از ایفای مسئولیت های مرتبط باشد.یک مدیر موفق علاوه بر تحصیلات وتجربیات لازم باید از امتیازات شغلی و ضرایب حرفه ای مثل سلامت روح وروان توانمندی های حرفه ای باشد. چنین مدیری باید دارای توانایی های علمی وتجربی، قدرت تصمیم گیری وتوانایی پذیرش نقاط ضعف وتلاش برای جبران آنها را داشته باشد.شور بختانه دردوران کنونی به توانمندی های حرفه ای چندان توجه نمی شود و قبیله سالاری مبتنی بر روابط را می توان در اکثر انتصابات مشاهده کرد.محدود شدن دانش اینگونه مدیران به اطلاعات تعداد محدودی از اطرافیان اداری بود که موجب انباشت مشکلات خاص محلی شده ومی شود.بیان برخی وعده های نسنجیده از سوی برخی از گزینه های اجرایی باعث بدبینی مردم مخصوصا لایه های نخبگانی به کلیت دولت شده است. در شرایط کنونی نیز کم توجهی به نیروهای موجود در خود سازمانها وجود دارد.در بدنه اجرایی بسیاری از دوایر و وزارتخانه ها نیروهای متعهد متخصص وامین حضور دارند که مورد قبول واحترام کلیت یک سازمان می باشند؛با بکارگیری اینگونه عناصر ضمن جلب اعتماد وهمکاری اجزای یک سازمان می توان زودتر وموثر تر بر موانع ومشکلات غلبه نمود. نا آشنایی مدیران تازه وارد با سازمانهای غیر رسمی در بدنه سازمان موجب تنشهای اجرایی ودر نتیجه تضعیف سیستم خدمت رسانی به مردم شده است.محدود شدن دایره انتصابات وارزیابی های مدیران جدید الورود به فرصت طلبان واعضای ناکارآمد در یک سازمان موجب ایجاد خدشه در عدالت اجرایی شده است. در چنین شرایطی نزدیک شدن به مدیران ارشد وتازه وارد برای نیروهای دلسوز ومخلص دشوار است و به همین دلیل باعث انزوا ودلسردی اینگونه نیروها می گردد.







