کریدور زنگزور؛ تنگنای ژئوپلتیک یا «چهار راه صلح»؟
- شناسه خبر: 16466
- تاریخ و زمان ارسال: 27 مرداد 1404 ساعت 8:38
- منتشرکننده: مدیریت

سعیده السادات درخش/«سید محسن میرحسینی»، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی، ابعاد سیاسی شکل گیری«یک کریدور سیاسی در مرز شمالی ایران» را تشریح کرد:
قسمت دوم
در قسمت اول ذکر شد که در 17 مرداد 1404، با میانجیگیری دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا در کاخ سفید پیمان صلحی میان ارمنستان و آذربایجان امضاء شد تا در مرزهای شمال غربی ایران مسیری احداث شود و به مدت 99 سال در اختیار آمریکایی ها قرار گیرد. در این راستا دستگاه دیپلماسی ایران با صدور بیانیه ای با استقبال از نهاییشدن متن توافق صلح توسط دو کشور که با نام هایی چون «کریدور زنگزور» , «کریدور ترامپ», «چهار راه صلح» یا «کریدور سیونیک» معروف شد, این تحول را گامی مهم در تحقق صلح پایدار در منطقه ارزیابی کرد که با توجه به تبعات ایجاد احتمالی این کریدور برای کشورمان, بنظر می رسد وزارت امور خارجه که از این تحولات غافلگیر شده است برای کاهش بار فشار روانی ناشی از این توافق مهم دو همسایه شمالی با میانجیگری ایالات متحده در صدد کم اهمیت جلوه دادن این رویداد بر آمده است . در قسمت قبل برای اینکه خوشبینانه بودن بیانیه وزارت خارجه و به تبع آن اظهارات ریاست محترم جمهور که این طرح را کم اهمیت برای امنیت ملی ایران نشان می داد به ذکر حقایقی از اجرایی شدن این طرح از جمله تقویت ناتو و اسرائیل؛ فروپاشی مسیر ژئوپلتیکی ایران؛ مواضع غیر شفاف و مبهم روسیه و ورود بازیگران فرا منطقه ای پرداختیم و در ادامه دراین قسمت به بیان سایر فکت ها که خطرناک بودن این طرح را برای امنیت ملی کشورمان می رساند و پاک کردن صورت مسئله را غیرمنطقی نشان می دهد اشاره می کنیم:
5- نادیده گرفته شدن نقش تاریخی ایران : ایران در طول 35 سال گذشته نقش میانجیگری را در مناقشات ارمنستان و آذربایجان داشته است اما در 6 ماه گذشته معادلات به نفع آمریکا و تا حدی ترکیه بوده است و ایران با اینکه 34 کیلومتر از مرزهایش درگیر این امر مهم است اما متاسفانه کنار گذاشته شده است و قرار ایجاد راه آهن, خطوط لوله نفت و گاز و فایبر اوتیک نشان از طرح بزرگی را می دهد که ایران را از منافع اقتصادی آن نیز محروم می سازد.
6- عضویت احتمالی ارمنستان و آذربایجان در ناتو: پیشروی ناتو به شرق با وعده احتمالی عضویت نارمنستان و آذربایجان در ناتو, روسیه, ایران و جتی چین و هند را هم مورد تهدید قرار خواهد داد. دلیل عدم عضویت ارمنستان و آذربایجان در ناتو مسئله مناقشه قرهباغ بود؛ چون بر طبق قوانین پیمان ناتو و اتحادیه اروپا هر کشوری که در معرض تجزیه است نمیتواند عضو ناتو و عضو اتحادیه اروپا شود لذا با امضای توافقنامه صلح ارمنستان و آذربایجان این مانع از بین خواهد رفت و این امر می تواند معضلی جدید را در کنار گوش ایران ایجاد کند.
7- انزوای ژئوپلیتیک بیشتر ایران: در صورت اجرایی شدن طرج کریدور ترامپ ایران بیشتر در انزوای ژئوپلتیک قرار خواهد گرفت و توسط دولت های متخاصم بیشتری محاصره خواهد شد. نزدیک شدن آمریکایی ها به مرزهای ایران در کنار نزدیکی بیشتر ارمنستان و آذربایجان و ترکیه به آمریکا و غرب و اسرائیل می تواند تحولی منفی برای ایران باشد. ارمنستان به طور بالقوه میتواند از همسایهای دوست یا حداقل خنثی به موجودیتی خصمانه تبدیل شود. نفوذ ترکیه نیز افزایش خواهد یافت و همانگونه که هوشمند انه در قضیه سوریه به نفع خود عمل کرد و در مورد اسرائیل نیز بصورت پنهانی عمل میکند.

8- دگرگونی ساختار انرژی اوراسیا: هدف آمریکا، خروج از بنبستهای گذشته و تامین منابع انرژی متحدین اروپایی خود خارج از نفوذ روسیه و مقابله با تفوق تهران, مسکو و پکن در این منطقه حساس است. با توجه به خلأ قدرت روسیه در قفقاز جنوبی بعلت شکست مسکو در حمایت از متحد خود، ارمنستان، در جریان حمله آذربایجان به قرهباغ در سپتامبر ۲۰۲۳، حضور آمریکایی ها تحت طرح «کریدور ترامپ» میتواند جایگزینی برای صدور کالا و انرژی ایران و روسیه باشد. مدلهای بانک جهانی حاکی از امکان تحقق ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار تجارت سالانه پتانسیل اقتصادی کریدور زنگزور تا سال ۲۰۲۷ است و بر اساس دادههای بلومبرگ (می ۲۰۲۵)، این مسیر زمان ترانزیت اروپا به آسیا را تا ۱۵ روز کاهش میدهد.
9- تهدید از دست رفتن 20 تا 30 درصد نقش ترانزیتی ایران: ایران حلقه حیاتی تجارت منطقه، شامل تردد ۴۳ هزار کامیون ترک در سال محسوب می شود که با ایجاد این کریدور طبق پیش بینی ها تا 30 درصد نقش ترانزیتی خود را از دست خواهد داد. روسیه نیز با احتمال کاهش درآمدهای ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلاری و از دست دادن ۱۰ تا ۱۵ درصد از اهرم انرژی خود بر اروپا مواجه خواهد شد.
10- ترکیه برنده اصلی: آنکارا همواره با کاهش تنش با کردها، به دنبال سیاست «بازتنظیم بزرگ» است و پیشبینیها نشان میدهد با ایجاد کریدور زنگزور صادرات استانهای شرقی ترکیه میتواند از ۱۶۰ میلیون به ۵۰۰ میلیون دلار در سال جهش کند. ترکیه در حالی که مردم غزه تحت بیسابقهترین حملات اسرائیل بودند هیچ اقدام عملی مؤثری علیه تلآویو انجام نداد و امروز نیز تمرکز خود را بر رقابت ژئوپلیتیکی با ایران و گشودن مسیرهای نفوذ غرب به قفقاز قرار داده است.
11- فرصتی بزرگ برای آمریکا و اروپا: پروژه کریدور ترامپ در صورت موفقیت می تواند توانمندی دیپلماسی خلاق آمریکا در جهان چندقطبی امروز بوده و میتواند نشاندهنده قدرت واشنگتن در مقابله با رقبای منطقهای خود نظیر روسیه و چین باشد و در عین حال، منافع اقتصادی بزرگی را برای متحدانش به همراه داشته باشد. برای اروپا، صرفهجویی تا ۳۰ میلیارد دلاری و کاهش وابستگی به تأمینکنندگان غیرلیبرال فرصتی استثنائی برای تنوعبخشی واقعی به منابع انرژی محسوب می شود. لذا بسیاری از پایتختهای اروپایی چراغ خاموش از این طرح حمایت میکنند و در سوی مقابل دسترسی ارمنستان به ۲.۵ میلیارد دلار کمک توسعهای اتحادیه اروپا، انگیزهای جدی برای مصالحه ایجاد میکند.
12- «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» مسیری مستقیم برای نفوذ آمریکا، ناتو و اسرائیل به قلب قفقاز جنوبی و تهدیدی راهبردی علیه ایران و روسیه: و کل منطقه است. کریدور زنگزور یا «کریدور ترامپ» بعنوان یک پروژه حملونقل استراتژیک در قفقاز جنوبی، نقش سنتی ایران را بعنوان یکی از گذرگاههای امن و ارزان برای ترانزیت انرژی و کالا بین آسیای مرکزی، چین، قفقاز و اروپا، را از بین خواهد برد چون ارتباط مستقیم جمهوری آذربایجان با ترکیه و اروپا، بدون نیاز به عبور از خاک ایران ممکن خواهد شد, درآمدهای حاصل از ترانزیت ایران کاهش خواهد یافت و موقعیت ایران در پروژههایی مانند ابتکار کمربند و جاده چین کاهش خواهد یافت و به ترکیه و آذربایجان امکان میدهد تا در نقش بازیگران مستقل بازار انرژی اوراسیا ظاهر شوند. حذف ایران از مسیر اتصال ترکیه به آسیای مرکزی، کاهش نفوذ ایران و روسیه در قفقاز، تقویت حضور ناتو در شمال ایران، کاهش درآمدهای ترانزیتی ایران و محدودکردن دسترسی ایران به بازارها و همسایگان می تواند بخشی از تبعات این توافق باشد.
نتیجه کلام: با توجه به آنچه بیان شد می توان به این نتیجه منطقی رسید که چه از طرح جدید بعنوان کریدور یاد کنیم و چه معتقد باشیم که کریدور نیست آنچه مسلم است حذف ایران از معادلات جدید منطقه ای و تکمیل حلقه محاصره ژئوپلیتیکی ایران است. لذا معتقدم کوچک شمردن این موضوع میتواند تهدیدی برای امنیت ملی کشورمان باشد. قفقاز جنوبی بخشی از هویت تمدنی و تاریخی ایران و شریان حیاتی امنیت ملی ماست لذا حضور هر قدرت بیگانه –چه آمریکا، چه ناتو، چه اسرائیل– در این منطقه، به معنای حضور مستقیم در مرزهای شمالی ایران است و این چیزی نیست که ایران بتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. با حضور ریاست محترم جمهور در چند هفته اخیر در باکو و بیان سخنان دوستانه در این کشور: «وقتی که در باکو هستم انکار توی تبریز کشور خودمان هستم.» انتظار این رفتار جدید از باکو نمی رفت اما این یک واقعیت در عالم سیاست است که کشورها بر اساس منافع ملی خود عمل می کنند و نه بر اساس احساسات. لذا با هوشمندانه عمل کرد و دستگاه سیاست خارجی نیز هوشیاری خود را در این زمینه داشته باشد تا مانند سوریه و لبنان و … ضربه دیگری را متحمل نشویم و بجای پاک کردن صورت مسئله باید در پی حل مسئله بود تا مانند آتش زیر خاکستر عمل نکند. بنظرم باید در قبال مسکو محتاط بود و همه تخم مرغ ها را در سبد مسکو نچید چون تجربه جنگ 12 روزه ثابت می کند که نمی توان چندان روی این کشور حساب باز کرد و سخنان مشاور امور بین الملل رهبری نیز این موضوع را بصورت تلویحی در خود دارد آنجا که می گوید «چه با روسیه و چه بدون روسیه» و این امر مبارکی است که حداقل در صحبت نشان می دهد که منافع ملی ایران هرگز گروگان محاسبات یا غفلت دیگران انشاالله نخواهد شد.






