گفتگوی بشارت نو با دو کارشناس پیرامون کم رنگ شدن «خویشتن داری» در جامعه ایرانی: «بی ثباتی ها» جامعه را «کم طاقت» کرده است
- شناسه خبر: 4639
- تاریخ و زمان ارسال: 30 دی 1402 ساعت 10:02
- منتشرکننده: بشارت آنلاین
گفتگوی بشارت نو با دو کارشناس پیرامون کم رنگ شدن «خویشتن داری» در جامعه ایرانی:
«بی ثباتی ها» جامعه را «کم طاقت» کرده است
بشارت نو_ یگانه شوق الشعراء/ انتشار اخبار فزاینده از خودکشی، نزاع های خیابانی و خانوادگی و قتل هایی که از روی عصبانیت اتفاق می افتند، بیش از پیش بر دامنه نگرانی ها از حال ناخوش اجتماعی ایران می افزاید.
به گفته متخصصین و جامعه شناسان، از راههای مقاومت انسان در شرایط دشوار، خویشتنداری، بردباری و صبوری است. خویشتنداری میزان سطحی از تحمل فرد است، پیش از اینکه فرد واکنش منفی نشان دهد. خویشتنداری نمادی از تحمل هر انسان در زمانی است که وی تحت فشار و شرایط و محیط بوده و به ویژه هنگامی که با مشکلات طولانی مدت مواجه شده باشد. در صورتی که فردی بتواند اندیشه و رفتار خود را به گونهای تنظیم کند که فشارهای درونی و بیرونی متوقف شود، سپس کاری را انجام دهد که باور دارد درست و به جاست، میتوان او را خویشتندار نامید. بسیاری از متفکران خویشتنداری را مربوط به حوزه روانی و فردی میدانند و عدهای بر این باور هستند که باید در حوزه جامعه شناختی به این موضوع پرداخته شود.
هفتهای مرگبار برای پزشکان بیمارستانهای دانشگاهی
خودکشی منجر به فوت سه نفر از دستیاران (رزیدنتهای) پزشکی کشور طی یک هفته و به طور مشابه مرگ خودخواسته و رو به فزونی دهها تن از همکاران جوان جامعه پزشکی در سالیان اخیر، صدمات هولناکی بر بدن نیمه جان جامعه پزشکی کشور وارد آورده است. شاید بتوان هفته گذشته را مرگبارترین هفته برای پزشکان شاغل در بیمارستانهای دانشگاهی نامید.
به گزارش اعتماد، متاسفانه حاکمیت و به ویژه مسوولان حوزه پزشکی با بیاعتنایی به مشکلات انباشته شده نظام سلامت، معرکهای از فقر و مشکلات معیشتی، تعرفهها و پرداختهای ظالمانه، فشار و استرس کاری، تهدید از سوی بیمار یا همراهان وی، متهم شدن به قصور پزشکی، احضار مکرر به سیستم قضایی، احساس نابرابریهای اجتماعی، روند رو به افول کیفیت آموزش پزشکی، مشاهده سونامی مهاجرت اساتید، پزشکان، همکاران و دانشجویان به خارج از کشور و… را برای پزشکان جوان رقم زده و آنها را به فاز ناامیدی و یأس از آینده شغلی خود و درنتیجه پیامدهای بعدی آن همچون انصراف از ادامه تحصیل، تغییر شغل به مشاغل غیرپزشکی، ترجیح بیکاری بر اشتغال، مهاجرت و در فجیعترین حالت، خودکشی سوق دادهاند.
قتل فجیع زن تبریزی جلوی چشم پسر 5 ساله
مرد تبریزی درحین درگیری با همسرش نتوانست خشم و عصبانیت خود را کنترل کند و وی را زیر کتک کاری هایش به کام مرگ فرو برد.
به گزارش رکنا، شب هنگام بود که تلفن همراه مجتبی جمالی، بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به صدا در آمد و ماجرای قتل زنی جوان در خانه اش به وی گزارش شد. خیلی زود بازپرس ویژه قتل همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تبریز، برای بررسی صحنه جرم و کشف رمز و راز مرگ زن جوان عازم محل جنایت شده و در بدو ورود به خانه با پیکر زن جوان با لباس خانگی و خون آلود که به وسیله سنگ و آجر به شدت زخمی شده و غرق خون روی زمین افتاده بود روبرو شدند. اما با توجه به صحنه جنایت، اولین فرضیه ای که به ذهن بازپرس پرونده رسید، فرضیه داخلی بودن قتل بود؛ فرضیه ای که بر پایه آن، بازپرس دستورات لازم را برای شروع تحقیقات وسیع و گسترده به کارآگاهان پلیس آگاهی صادر کرد و کارآگاهان نیز بعد از بررسی های لازم، عادل، همسر مقتول را دستگیر و به مقر پلیس آگاهی منتقل کردند. عادل در ابتدا منکر قتل همسرش شد و گفت: من از نحوه مرگ او اطلاعی ندارم؛ باهم درگیر شدیم اما او را نزدم. اما با توجه به آثار جراحت فراوان بر روی بدن مقتول و نیز سایر مستندات دیگر که متهم از خود در صحنه جرم برجای گذاشته بود و همچنین گفته های پسر 5 ساله اش که در ابتدا مدعی شد پدرش با سنگ و آجر مادرش را می زد، بازپرس پرونده ادعاهای عادل را به هیچ عنوان قبول نکرد و در بازسازی دوباره صحنه جرم همه چیز برملا شد. همه ماجرا از آنجایی آغاز شد که ارثیه ای از طرف برادر نسترن (مقتول) به وی می رسد و وی نیز به طور مخفیانه و دور از چشم همسرش تصمیم به خرید خانه ای با آن پول می گیرد که عادل متوجه ماجرا می شود. عادل وقتی پی به ارثیه نسترن برد از وی می خواهد پول را تقدیم او کند؛ اما نسترن از این کار اجتناب میکند و حاضر به دادن ارثیه برادری خود به همسرش نمی شود که همین موضوع باعث به وجود آمدن درگیری بین این زوج جوان می شود؛ درگیری که صدای آن همسایگان را نیز به ستوه آورده بود. تا اینکه در روز حادثه عادل دوباره بحث پول را به میان می کشد و از نسترن تقاضای پول می کند که اینبار هم نسترن تسلیم نمی شود و همین باعث می شود شدت درگیری بالا رود. عادل آنقدر عصبانی می شود که مقابل چشمان پسر 5 ساله اش، با سنگ و آجر و هر آنچه که به دستش می رسد به جسم و جان زن جوانش می افتد و تا حد مرگ جسمش را زخمی و خون آلود می کند؛ زن جوان از ترس جانش به هر گوشه منزل پناه می برد تا از دست کتک های شوهرش در امان باشد کتک هایی که علاوه بر جسم و جانش، روحش را نیز زخمی میکرد. اما این فرارها نیز دل عادل را به رحم نمی آورد و وی همچنان زنش را زیر باد کتک می گیرد.عادل آنقدر می زد و می زد تا پیکر بی جان نسترن در گوشه ای از منزل، زیر دستانش می افتد. عادل وقتی متوجه مرگ نسترن می شود؛ وی را به همان حالت خود رها و به همراه پسر 5 ساله اش از خانه خارج می شود.اما از آنجایی که آهی در بساط نداشت مقداری ضایعات از خانه برمی دارد تا با فروش آن ها بتواند اندک پولی برای خود تهیه نماید؛ ولی همین مقدار هم تنها کفاف یک شب را نمی دهد؛ آواره و سرگردان می ماند و نیز برای اینکه هیچ شکی به وی نشود؛ تصمیم می گیرد خود موضوع کشته شدن همسرش را به پلیس اطلاع دهد. بنابراین با پلیس 110 تماس می گیرد و خبر قتل همسرش را می دهد.
خویشتنداری، یک امر اکتسابی است
اینها بخش بسیار کوچک از اخبار حوادثی است که در هفتههای گذشته در جامعه ما رخ داده است. برخی مردم را به خویشتداری در چنین موقعیتهایی دعوت میکنند. بشارت نو به سراغ سعید معدنی جامعه شناس و محمدصالح نشان روانشناس رفته و نظر آنها را در این باره جویا شدهاست.
سعید معدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره گفت: «خویشتنداری در حقیقت نوعی خودکنترلی است؛ زمانی که خودمان را کنترل میکنیم و در برخی از موقعیتها رفتاری انجام نمیدهیم و یا سخنی را بیان نمیکنیم، خویشتندار هستیم. خویشتنداری ظاهرا یک امر فردی و روانشناختی است اما در دو بعد میتوان از منظر جامعهشناختی به این موضوع پرداخت؛ در بعد یادگیری زیرا خویشتنداری یک امر اکتسابی است و افراد آن را به ارث نمی برند بلکه در جامعه خویشتنداری را از جهان پیرامون یاد میگیرند.»
آثار اجتماعی خویشتنداری
وی ادامه داد: «از سوی دیگر خویشتنداری آثار اجتماعی دارد؛ بسیاری از رفتارهایی که عجولانه و بدون تفکر و تامل انجام می شوند، آثار و پیامدهای اجتماعی دارند. از این دو منظر ما میتوانیم در خصوص خویشتنداری تحلیل جامعهشناختی داشته باشیم. این در صورتی است که ظاهر امر نشان می دهد که این پدیده روانشناختی است. این پدیده به مانند پدیده خودکشی است که در میان تحصیلکردگان به مثابه امر روانشناختی بود اما بعدها جامعه شناسان به این نتیجه رسیدند که از منظر اجتماعی نیز می توان به این پدیده پرداخت.»
بی ثباتی جامعه ایران
این جامعه شناس در ادامه تصریح کرد: «چگونگی ایجاد خویشتنداری در جامعه و پیامدهای اجتماعی آن سوالاتی است که جامعهشناسان باید به آنها پاسخ دهند. در جامعه ما چون ثبات وجود ندارد امکان شناسایی موقعیتها نیز نیست. به همین دلیل امکان دارد که افراد به خصوص جوانان کنترل رفتار خود را از دست بدهند. در چنین شرایطی افراد نمی دانند در موقعیتهای بیثبات چه نوع رفتاری را از خود نشان دهند. بی ثباتی یکی از عواملی است که خویشتنداری را در جامعه کمرنگ ساخته است.»
طبقه متوسط فرهنگی
این استاد دانشگاه در آخر تاکید کرد: «خویشتن داری انواع و اقسام زیادی دارد مانند خویشتن داری در زبان و عمل؛ در هر دو حالت عدم خویشتن داری تبعات اجتماعی مختلفی برای جامعه دارد. اینکه چرا در جامعه ما خویشتنداری کاهش یافته است، مربوط به پدیده دیگری به نام تاب آوری اجتماعی است. تاب آوری اجتماعی در جامعه ما پایین آمده است و به همین دلیل افراد نمیتوانند خویشتنداری کنند چون هر روز طبقه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد در حال تنزل یافتن است. در جامعه ما شرایط بسیار پیشبینیناپذیر است و به همین خاطر عدم خویشتنداری در مردم افزایش پیدا کرده است. باید طبقه متوسط فرهنگی در جامعه ما افزایش یابد؛ کسانی که واژگان بیشتری بلد هستند کمتر به دنبال دعوای فیزیکی می روند. انسان های تحصیل کرده معمولا تلاش دارند مشکل خود را با گفت وگو حل کنند. به همین خاطر طبقه متوسط فرهنگی گستره واژگانی بیشتری دارند.»
ضرورت فراگیر شدن مهارت خویشتنداری
محمدصالح نشان نیز به عنوان یک روانشناس به بشارت نو گفت: «در ابتدا اجازه بدهید تعریف درستی از مسئله داشته باشیم؛ به زعم بسیاری از صاحب نظران بروز مکرر رفتارهای پرخاشگرانه در یک جامعه میتواند تا حد زیادی منعکسکننده حجم فشارهای مختلف بر روی افراد آن جامعه باشد و این مهم نیازمند چاره اندیشیای اساسی است اما تقویت مهارتهای درون فردی و درون روانی نیز یکی از راهکارهاست. در این میان ضرورت فراگیر شدن مهارت خویشتنداری مورد توجه برخی از اهل فن قرار گرفته است. خویشتن داری توانایی مدیریت رفتار و مهار کردن هیجان است. زمانی که فرد در تقابل یک مزیت کوتاه مدت با یک مزیت بلند مدت قرار می گیرد و مزیت بلند مدت را انتخاب می کند، در واقع خویشتن داری نموده است. حال اگر فردی مزیت کوتاه مدت را انتخاب کند یک رفتار تکانشی از خود نشان داده است؛ یعنی لذت آنی یا میل به تخلیه آنی هیجان را انتخاب کرده و ترجیح داده است.»
فرسودگی روانی
او درادامه تصریح کرد: «خویشتن داری نیازمند توجه آگاهانه و لحظه به لحظه نسبت به حالات جسمی و روانی خود است و این امر مستلزم آنست که افراد با شناخت دقیق فشارهای درونی و بیرونی کارآمدی روانی خود را در مدیریت تاثیرات مخرب این عوامل آزاردهنده افزایش دهند.اما اجازه بدهید واقع بین باشیم؛ بسیاری از فشارهای های روزمره در دنیای امروز و خصوصا به واسطه شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی حال حاضر در کشور ما غیرقابل کنترل بوده و افراد را به سمت فرسودگی روانی سوق داده است، حالتی که در آن فرد در مدیریت هیجانات و جلوگیری از بروز رفتار های تکانشی بسیار مستاصل است. در این حالت روان فرد بسیار تحریک پذیر بوده و می تواند او را به سمت رفتار هایی تکانشی و مخرب که در آن نسبت به امنیت خود و دیگران کاملا بی اعتنا باشد سوق دهد. این رفتار ها می تواند با کوچکترین ناخوشنودی، درگیری لفظی و حتی اقداماتی کاملا غیرمغرضانه از سوی سایرین در فرد فعال گردیده و به فجایعی جبران ناپذیر منتهی شود.»
راه میانبری وجود ندارد!
او در آخر گفت: «اما چاره چیست؟ واقعیت اینست که حذف فشار های مختلف بیرونی امکان ناپذیر است اما این به معنای آن نیست که امکان مدیریت اضطراب های مزمن و استرس های ناگهانی ناشی از آن نیز وجود ندارد. متخصصین علم روانشناسی روش های متعددی را برای ایجاد مهارت خویشتنداری پیشنهاد داده اند که بصورت کلی برخی از آنها عبارتند از تمرین مدیتیشن، خوانش کتب مرتبط با خویشتن داری، یوگا، تمرینات تمرکزی، یادگیری مهارت خودآگاهی، تنظیم کیفیت خواب و… .اما اساسی ترین روش برای افزایش خویشتن داری، یادگیری اصول تجربه سالم هیجانات و پرداختن به نیازهاست که این امر تنها در جلسات آموزشی، گروهی و فردی با کمک روان درمانگران و مشاوران مجرب امکان پذیر است، شاید خبر بد اینجا اینست که راه چندان میانبری وجود ندارد!در اینجاست که ضرورت آموزش های همگانی مهارت خویشتن داری از طریق رسانه های جمعی، تقویت فرهنگ مراجعه به مشاوران، روانشناسان و روان درمانگران، حمایت های قانونی و بیمه ای از خدمات مشاوره ای و روان درمانی، سیاست گذاری های اقتصادی موثر به جهت گنجاندن این خدمات در سبد خانوار و… رخ می نمایاند.»