«برخوردهای قهری» موجب «آشوب های اجتماعی» می شود
- شناسه خبر: 1301
- تاریخ و زمان ارسال: 20 شهریور 1402 ساعت 23:30
- منبع: بشارت نو
- منتشرکننده: مدیریت
یگانه شوق الشعراء/ موج اخراج اساتید همچنان ادامه دارد؛ بهتر است بگوییم به نظر می رسد این داستان پایانی ندارد و امروز دانشگاه های کشور در حال خالی شدن از اساتیدی هستند که حیات دانشگاه به ادامه کار آن ها وابسته است. برخی، واکنش های گسترده در جامعه را پس لرزه های اخراج اساتید می دانند و بسیاری بر این باورند پیامدهای منفی موج اخراج اساتید را در آینده کشور خواهیم دید.
سید جواد میری جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در گفتگو با بشارت نو از دانشگاه و موج ادامه دار اخراج اساتید صحبت کرده است. این جامعه شناس بر این باور است که اخراج اساتید باعث نمی شود ایده های آنان از بین برود. همچنین برخورد قهری را، راه برون رفت از شرایط کنونی جامعه نمی داند و به زعم او چنین تصمیماتی می تواند شاکله هستی اجتماعی را دچار فرسایش کند. او می گوید “دانشگاه مکانی برای گفت و گو و تضارب آرا است و از همین مسیر نیز کشور به توسعه و پیشرفت نزدیک خواهد شد.”
اخراج باعث نمی شود که ایده ها و افکار ناپدید شوند
سید جواد میری، پژوهشگر اجتماعی در خصوص تاثیر اخراج اساتید بر حیات دانشگاه به بشارت نو گفت: «اساسا اینکه ما در مواجه با پدیدار های اجتماعی تلاش می کنیم به صورت قهری وارد حوزه اجتماع و جامعه شویم، نشان از این دارد که منطقی نداریم و دستمان دراین باره خالی است. در حالی که یکی از ایده هایی که بر اساس آن نظام در انقلاب 57 شکل گرفت این بود که ما این امکان را داریم که مخالفان را با منطق و گفت و گو مجاب کنیم. اما وقتی در سطح سیاستگذاری های کلان علمی به این سمت می رویم که هر صدا و نظر مخالف دولت مستقر را سرکوب کنیم، به حاشیه ببریم یا از حوزه عمومی اخراج کنیم، نشان از ضعف دارد. این اقدامات به جای اینکه به جامعه پیام اقتدار بدهد معنایی معکوس را صادر می کند. از سوی دیگر باید توجه کرد که وقتی دست به اخراج می زنیم، اخراج باعث نمی شود که ایده ها و افکار ناپدید شود؛ صرفا این ایده ها از فضای دانشگاه که مبتنی بر گفت و گو است وارد فضای عمومی می شود. در این حالت ایده ها رقیب سیاسی و اجتماعی پیدا می کنند و موجب این می شود که آن فکری که حداقل در دانشگاه با گفت و گو قابل مدیریت بود در یک فضای وسیع تری قرار بگیرد.»
غفلت از یک نکته بسیار بنیادین
استاد تمام جامعه شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه گفت: «بحث مواجه قهری با امر دانشگاه و آکادمی ریشه در یک طرحواره گسترده تری دارد و آن طرحواره به نظرم مدیریت، تنظیم و سیاستگذاری در باب طبقه متوسط است. به نظر می رسد هر دولتی که مستقر می شود به نوعی تلاش می کند که طبقه متوسط همسو با خود را بسازد. اما این افراد از یک نکته بسیار بنیادین غفلت می ورزند؛ وقتی کسی یا گروهی از یک طبقه ای به طبقه متوسط وارد می شود این جا به جایی صرفا جا به جایی فیزیکی افراد نیست بلکه یکسری اتفاقات بنیادین دیگری در این جابه جایی صورت می پذیرد. یکی از این اتفاقات همین است که ذائقه آن افراد تغییر می کند؛ برای مثال فردی که در حاشیه شهر تهران زندگی می کرده است و بعد از مدتی در نیاوران مستقر می شود صرفا یک جا به جایی جغرافیایی را تجربه نمی کند بلکه این کار باعث می شود که طبقه فرد تغییر پیدا کند. در این حالت ذائقه فرد متفاوت می شود و جهان بینی او تحول می یابد. وقتی درآمد فرد متفاوت می شود مناسبات اجتماعی، شیوه رفتار و گفتار او تغییر می کند. فرزندان و اطرافیان همین افراد آرام آرام در کمتر از دو دهه تبدیل به چیزی می شوند که دقیقا دولت مستقر از آن فرار می کرد و به همین دلیل تلاش بر نابودی طبقه متوسط پیشین داشته است. یکی از روش هایی که دولت ها را در ایران متهم به تلاش برای تضعیف طبقه متوسط کرده، ایجاد تورم است. تورم باعث می شود طبقه متوسط جایگاه اجتماعی خود را از دست بدهد و ایده ها و دغدغه هایی را که دارد برای مدتی کنار بگذارد تا بتواند زندگی روزمره خود را مدیریت کند.»
فرسایش شاکله هستی اجتماعی
این جامعه شناس در ادامه می گوید: «وقتی تورم تاثیری را که دولت مستقر به دنبال آن است نمی تواند بر طبقه متوسط بگذارد دولت به سمت سیاست های قهری می رود. اما این سیاست های قهری به جای اینکه تامین اهداف دولت مستقر را در پی داشته باشد دقیقا در یک دهه بعد خلاف آن را رقم می زند. این کار باعث آشوب در ساختارهای اجتماعی می شود؛ یعنی دولت ها باید تلاش کنند به جای اینکه طبقه متوسط مستقر را نابود کنند و به حاشیه برانند باید فضایی را ایجاد کنند که در آن عدالت توزیع شود. یعنی عدالت از منظر ثروت، مکنت، منزلت و مقام باید توزیع شود. در این شرایط دولت ها نباید دست به سیاست های قهری بزنند زیرا به نظر من پایان این سیاست ها آشوب های اجتماعی می شود و یا به نوعی شاکله هستی اجتماعی ما را دچار فرسایش بنیادین می کند. »
دانشگاه باید مکانی برای گفت و گو باشد
وی در خصوص نگرانی از کمبود نیروی متخصص در آینده کشور گفت: «اساسا بینش فقاهتی که به نوعی شاکله مفصل بندی ساختارهای سیاسی و قدرت تصمیم گیری در نهادهای سیاست گذاری ما را ذیل خود تعریف کرده است چه مواجه ای با عالمیت جدید دارد. آیا در عالمیت جدید عقلانیت، تکنولوژی، علم جدید را به مثابه عامل مخل خود تصور می کند و یا رویکرد دیگری در مواجه با آن ها دارد؟ در بنیان مفروضات هستی شناختی خود دچار شکاف ها و گسل های جدی شده ایم؛ یعنی یک تصور داریم و این است که جامعه دارد به سمت سکولاریسم می رود و بعد فکر می کنیم سکولاریسم یعنی اینکه جامعه دارد از وضعیت دین داری فاصله می گیرد و چون دارد از این وضعیت آنگونه که حاکمیت آن را تعریف می کند فاصله می گیرد، برای توقف آن دست به سیاست های قهری می زنیم. جامعه ایران ممکن است که به سمت تفسیری از دین برود که ذیل تفسیر روحانیت قرار نمی گیرد اما این به معنای دین ستیز و دین گریز بودن نیست. برای اینکه بتوانیم این روند را مدیریت کنیم سیاست های قهری و یا فرسایش طبقه متوسط نمی تواند ما را به اهداف خود برساند. نیازمند گفت و گو ها و تعاملات جدی و بنیادین هستیم و اتفاقا دانشگاه در این حوزه می تواند نقش آفرینی کند، آن هم دانشگاهی که تحت تاثیر نگاه های امنیتی، سیاسی زده و قهری نباشد بلکه فضایی باشد به مثابه فضا و مکانی که در آن دانش در جریان باشد. دانشگاه باید مکانی باشد که در آن تضارب آرا و گفت و گو در جریان است. تضارب آرا است که در نهایت می تواند نظام سیاسی را تقویت و اساسا استمرار هستی اجتماعی ما را تامین کند.»/🔴 منتشر شده در شماره 3173 روزنامه بشارت نو مورخ 1402/06/21
صحبت بی واسطه با مردم، احترام به ارباب رجوع؛ انجام کار مردم و علم افزایی کارمندان