تندروها و توسعه یافتگی
- شناسه خبر: 18492
- تاریخ و زمان ارسال: 28 آبان 1404 ساعت 9:48
- منتشرکننده: مدیریت

مرتضی افقه/توافق برجام یک انتخاب نبود بلکه یک اجبار بود. دوران ۸ ساله ریاست جمهوری احمدینژاد ایران بهترین شرایط بالقوه اقتصادی در طول تاریخ را چه در دوران قبل و چه بعد از انقلاب تجربه کرد؛ اما ایشان با اقدامات بسیار سطحی و ضد توسعه و پیشرفت خود کشور را در آستانه سقوط اقتصادی قرار داد. در ابتدای دهه ۹۰ نرخ رشد اقتصادی به منهای ۷ درصد رسید، و پس از سالها نرخ تورم از ۳۰ درصد عبور کرد. از لحاظ سیاسی نیز اقدامات و شعارهای ایشان در کنار سیاست خارجی بسیار ضعیف ایران را ناچار به پذیرش توافق کرد. اگر توافق انجام نمیشد، قطعنامههای مختلفی علبه ایران اجرایی میشد. این توافق نیز با اجازه و چراغ سبز مقامات بالا انجام شد، و تمام جزئیات آن مورد قبول تصمیمگیران بوده است. شاید اگر در دهه ۹۰ توافق برجام صورت نمیگرفت، بحرانهای فعلی همان زمان و با شدت بیشتر گریبان کشور را میگرفت.
جناح تندرو همواره نشان داده است تفکرات ضد توسعه دارد، و عملکرد ایشان بیشتر در راستای منافع سیاسی و قدرت طلبی است تا منافع ملی. عملکرد ضعیف این قشر در دو دولت مطبوعشان قابل مشاهده است؛ اقدامات و تصمیمات اشتباهی که کشور را در آستانه بحران فعلی قرار داده است.
اصرار بر ادامه تنش با جهان غرب و محدود کردن روابط با شرق آوردهای به جز نابودی اقتصاد و سختتر شدن زندگی مردم نداشته است. تا چه زمانی باید روابط سیاسی و اقتصادی ما با بخش بزرگی از جهان یعنی غرب پرتنش باشد؟ سیطرهای که آمریکا و اروپا بر اقتصاد جهان دارند غیر قابل انکار بوده و هرگونه تنش با این کشورها به خصوص برای کشوری مانند ایران که صنایع بزرگ آن مانند نفت، پتروشیمی و فولاد به شدت به تکنولوژی غربی وابسته هستند، به ضرر ما تمام خواهد شد. روابط سیاسی و تجاری ما باید با یک موازنه مثبت هم با غرب و هم با شرق ادامه پیدا کند، و از امتیازات هر دو بلوک و حتی از فضای رقابتی میان آنها استفاده کنیم. محدود شدن به دو کشور چین و روسیه میتواند زمینه سواستفاده از ایران را برای آنها فراهم کند؛ چرا که این دو کشور بر خلاف ما به دنبال حفظ منافع ملی خود هستند، و نمونه این اقدامات را در همراهی این دو کشور در تصویب برخی قطعنامهها دیدهایم.
در شرایط فعلی و با گذشت ۸ سال از تشدید تحریمها و خالی شدن منابع کشور حفظ روابط با شرق حداقل کاری است که از دست ما بر میآید. هرچند بلوک شرق نشان داده است که هر جا منافعش ایجاب کند، دست از حمایت ایران برمیدارد. برای مثال چین به عنوان بزرگترین خریدار، نفت ایران را ۲۰ درصد زیر قیمت میخرد. بنابراین، تقویت رابطه با شرق میتواند موقتا به عنوان یک راهکار در نظر گرفته شود، اما در طولانیمدت نیازمند آرامسازی روابط و موازنه مثبت با قدرتهای اقتصادی جهان هستیم. آقایانی که اصرار بر تداوم تنش با قدرتهای اقتصادی و محدود کردن کشور به رابطه با دو کشور چین و روسیه دارند، یکبار برای همیشه توضیح دهند که علت این اصرار چیست؟
برای اولین بار است که شدت گرفتن تنش و اختلافات میان سران نظام اینگونه رسانهای میشود. این موضوع قطعا بر اقتصاد کشور تاثیرگذار خواهد بود؛ اولین شرط رونق اقتصادی و جذب سرمایهگذاری ثبات و نبود ریسک است. هرگونه تنش چه در داخل کشور و چه در روابط بینالملل مانند سم مهلکی است که سرمایهگذاری بخش خصوصی را تهدید خواهد کرد. وقتی تنشهای روزافزون با جهان، عدم رفع کامل خطر جنگ، و فعال شدن اسنپبک با تنشها و درگیریهای داخلی همزمان میشوند، فرار سرمایه امری عادی و غیر قابل پیشگیری خواهد بود. روند فرار سرمایه از زمان ریاست جمهوری احمدینژاد آغاز شده و با ادامهدار شدن شرایط فعلی بیش از پیش نیز خواهد شد.






