سیاسیون در بزنگاه های تاریخی به جان منافع ملی می افتند
- شناسه خبر: 18169
- تاریخ و زمان ارسال: 14 آبان 1404 ساعت 11:58
- منتشرکننده: مدیریت

تاکید «غلامعلی دهقان» بر مهار آتش تندروی ها و منازعات سیاسی در گفتگو با «بشارت نو»:
میترا موحد/ هجمه تندروها علیه چهره هایی مانند حسن روحانی و محمود جواد ظریف افزایش پیدا کرده است.بشارت نو برای تحلیل ریشه های منازعات سیاسی در ایران با غلامعلی دهقان استاد دانشگاه و فعال سیاسی گفت وگو کرده که در ادامه می خوانید.
ریشه تندروی های اخیر و به خصوص هجمه تندروها و هجمه نسبت به روحانی و ظریف چیست؟
ما ایرانیها ویژگیهایی داریم که هرازچندگاه خود را سر بزنگاهی نشان میدهد. این روزها یکی متهم میشود که در قضیه برجام خوب عمل نکرده است و دیگری متهم که در داستان کرسنت بیراهه رفته است و آن دیگری در این وانفسای اقتصادی چرا ولخرجی و و لنگاری داشته است. خلاصه همه در حال زدن یکدیگر هستند تا چه پیش آید.به نظر میرسد گزاره مرحوم مهدی بازرگان در اول انقلاب که میگفت اسبها در سربالایی به خاطر صعوبت و سختی راه، گردنهای خود را به هم میزنند تا از آن مرحله عبور کنند، دوباره در حال خودنمایی است.واقعیت این است ما ایرانیها در هنگامه جنگ اول جهانی و در زمانی که عثمانی در غرب و انگلیس در جنوب و روسهای تزاری در شمال و شمال غربی و شمال شرقی کشور جولان میدادند، ترجیح میدادیم شاهد دعوای ناصرالملک و عضدالملک قجر برای ریاست ایل قجر و قائممقامی احمدشاه جوان باشیم.همچنین، ناظر دعوای اعتدالیون و عامیون بر سر تصاحب کابینه و حتی کشاندن عوام در این معرکه بودیم؛ همانطور که در هزاردستان رضا تفنگچی عامی و الکیخوش را هم وارد بازی سیاست کردند.سپس نوبت جنگ جهانی دوم رسید. کشور اشغال بود، اما نزاع تودهایهای کمونیست با ملیون و مذهبیها روزبهروز گستردهتر شد. یکی خواهان واگذاری نفت شمال به شوروی و دیگری خواهان ملی شدن نفت شد.

در این نزاع، البته جداییهایی هم بوجود آمد. جایی که آلاحمد کمونیست ناظر حمایت روسها از گردهمایی خود بود و از آنها دور شد و همچنین، دوره ترور و البته دادگاه بیدادگران پهلوی اول هم است.سالها بعد انقلاب میشود. کشور توسط قوای صدام بعثی اشغال میشود، اما بازار دعواهای سیاسی هم گرم است. جریان بنی صدر با حزب جمهوری اسلامی در حال درگیری است. حرکت مسلحانه مجاهدین خلق هم شکل میگیرد و گروههای فعال در استانهای مرزی مثل خلق عرب و کومله هم به دنبال فرصتطلبی هستند.و حالا دو باره دشمن در تمامی جهات نظامی، اقتصادی، رسانهای و… به کشور حمله کرده است؛ اما باز شاهد سرباز شدن نزاعهای قدیمی و صعوبت کار و البته گردنزنی دوباره اسبها هستیم.در موقعیتهای گذشته خوششانس بودیم. در روسیه انقلاب شد و روسهای تزاری عقبنشینی کردند. نوبت بعد با درایت احمد قوام به خیر گذشت. و بعد از انقلاب با شروع جنگ عراق و انسجام ملی از آن پیچ رد شدیم. اینبار هم ختم بخیر خواهد شد؛ اگر اتحاد ملی و ایران را فراموش نکنیم و از گذشته بیاموزیم.
اغلب نخبگان جامعه نسبت به ضرورت تحول در تصمیم گیری ها و ساختار اجماع دارند. به نظر شما این تحولات باید در چه زمینه هایی صورت بگیرد؟
من معتقدم در این زمینه توازن لازم است.پس از حمله اعراب مسلمان به ایران، ایرانیان به تدریج با دین مهاجمان کنار آمده و با گزینش اسلام و نفی برتری نژادی عرب بر میراث گذشتگان اصرار و با حفظ مراسمات ملی خود مثل ایین بر گزاری عید نوروز و شب یلدا و با پاسداشت زبان فارسی مسلمان ایرانی شدند. این در حالی بود که در برخی مناطق دیگر غرب اسیا و شمال افریقا مثل مصر زبان عربی جایگزین زبان بومی شد.ایرانیان به تدریج با اسلام به جنگ حاکمان اموی و عباسی رفتند و موفقیت های زیادی هم داشتند.هر چند حرکت های ملی گرایانه با تکیه بر ایران باستان هم بود که به شکست انجامید.اما پس از مدتی چالش دیگری برای ایرانیان به وقوع پیوست.این بار این ترکان غزنوی و سلجوقی بودند که در ایران ترکتازی می کردند.ایرانیان این بار و عاقبت در رقابت با ترکان عثمانی از زمان صفویه تشیع ۱۲ امامی را به عنوان هویت و دژ مقاومت خود در برابر دیگران انتخاب نمودند.تشیع قبل از صفویه توانسته بود در بخش های قابل توجهی از شرق و شمال ایران حمایت بی شماری از توده های مردم را به خود جلب کند.وضعیت فرهنگی دوره صفویه تا مدتها در ایران پا برجا بود اما با ورود مظاهر مدرنیته و بخصوص به قدرت رسیدن حکومت متجدد ماب پهلوی و رویکرد جدید این سلسله به ایران باستان کفه ترازو به سمت دوره ایران باستان سنگینی کرد.پهلوی دوم هم این روند را ادامه داد.اما واقعیت این بود که در کف کوچه و بازار روایت دیگری بود.اکثریت مردم باور فرهنگی دولتمردان را باور نداشتند.
رفتار تندروها چه تأثیری بر معادلات بین المللی و تنش های موجود دارد؟
گاهی باید در حین جنگ با یک تصمیم عقلایی و سیاسی جنگ را کنترل کرد. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ایران توانست به بازسازی اقتصادی کشور بپردازد.پس از چند سالی خاموشی های برق پایان یافت وصدها کیلومتر جاده و ده ها سد ساخته شد.کارهای زیربنایی در صنایع شروع که مهمترین ان صنعت پتروشیمی بود.همین در امد ارزی ناشی از صنعت پترو شیمی بود که بعدها و پس ازتحریم های نفتی در دهه ۹۰ بسیار برای اقتصاد کشور کارساز شد.علاوه براین با بهبود شرایط اقتصادی در دوره بعد از جنگ بتدریج زمینه حضور طبقه متوسط در مشارکت سیاسی و اجتماعی کشور هم بالا رفت که مهمترین نماد ان رویداد دوم خرداد ۱۳۷۶ بود.واقعیت این است انچه در جنگ تحمیلی صدام گذشت آیینه عبرتی شد تا در جنگ دوم تحمیلی یعنی جنگ نتانیاهو با ایران در بهترین فرصت اتش بس از سوی ایران پذیرفته شود.درست است که بواسطه قدرت موشکی ایران در روزهای اخر شهرهای تل اویو و حیفا و بئرالشبع به شدت زیر ضرب موشک های ایرانی بود و عده ای خواهان جنگ بودند اما می توان حدس زد در صورت ادامه جنگ از سوی ما ابعاد جنگ گسترده تر و شاید منجر به دخالت گسترده امریکا و دیگر متحدین غربی اسرائیل مثل اروپا هم می شد اما با تدبیر و درایت مقامات عالی سیاسی و نظامی کشور و شاید عبرت اموزی از جنگ اول تحمیلی قضیه کش دار و فرسایشی نشد.




