فروپاشی انسجام داخلی، طمع خارجی را برمی انگیزد
- شناسه خبر: 15562
- تاریخ و زمان ارسال: 17 تیر 1404 ساعت 13:15
- منتشرکننده: مدیریت

فرشاد مومنی؛ اقتصاددان:
شهید بهشتی عدالت اجتماعی را به مثابه قلب یک جامعه ایده آل و مطلوب تلقی می کند و با ارائه هفت دسته استدلال، توضیح می دهد که حکومتی که صادقانه در پی عدالت است، نخست باید به توزیع عادلانه قدرت اولویت دهد. اگر حکومتی برای یک دست سازی ساختار قدرت به خود ببالد، این نه تنها عدالت نیست بلکه منحط ترین و غیرعادلانه ترین شیوه توزیع قدرت است. اگر چنین حکومتی مدعی عدالت باشد، باید در فهم و صداقت آن تردید کرد.
فرشاد مومنی، اقتصاددان و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که سابقه عضویت در شاخه دانش آموزی حزب جمهوری اسلامی را هم دارد، یادآور شد: باید به سخن حکیمانه شهید بهشتی بازگشت، آنگاه که هشدار میدهد: «هر زمان اوضاع بههم ریخته، بدانید که حاملان حق و عدل نیستید.» اگر خود را به تغافل بزنیم و آلت دست گروه های ثروتمند و قدرتمند شویم تا علیه مصالح و منافع اکثریت مردم قاعده گذاری کنیم و فرایندهای تخصیصی و توزیعی را سامان دهیم، این دیگر مشکل ما است و در این شرایط طمع بیگانگان برانگیخته می شود. متفکران بزرگ توسعه هشدار میدهند اگر در درون جامعه انسجام از دست رود و ساخت قدرت متزلزل شود، طمع طمعکاران بین المللی برانگیخته می شود و دیدیم که چنین نیز شد.
وی تاکید کرد: اگر کسی بخواهد عظمت و شرافت این ملت را به درستی درک کند، نخست باید تصویری صادقانه و شرافتمندانه از واقعیت فقر و نابرابری در ایران ارائه دهد. آنگاه درمی یابد که مردم این سرزمین، با وجود تمام دشواریهای تحمیلی، در بزنگاه های تاریخی، منافع ملی را بر بقای فردی خویش ترجیح داده اند. آیا این رفتار مردم، موجب برانگیختن غیرت و شرافت در ساختار قدرت میشود؟ یا به محض آنکه نشانه هایی از آتش بس شروع شد، عده ای مرتب به تسهیل واردات فرمان می دهند و در عمل، پاس گل به طرفهای خارجی میدهند؟ و گروهی دیگر می گویند اکنون که سطوحی از انسجام داخلی فراهم آمده، وقت آن است که شوک درمانی های جدید اقتصادی را کلید بزنیم! ببینید چه خبر است!؟
نظم اجتماعی منحط انتخاب انسانها را محدود می سازد و انسانهایی قالبی و مطیع کورکورانه تربیت می کند
مومنی یادآورشد: شهید بهشتی با تکیه بر واکاوی دقیق مفهوم «حق» و پیوند آن با «عدالت»، نظمی اجتماعی را منحط می داند که انتخابهای انسانها را به شیوه ای غیرموجه، محدود می سازد و به جای پرورش انسان آگاه، مبتکر، خلاق و مسئول، انسانهایی قالبی و مطیع کورکورانه تربیت می کند. در مقابل، نظم اجتماعی عالی از نظر ایشان، نظمی است که در آن زور، اجبار و یک سونگری علیه آزادی های مشروع انسانها جایگاهی نداشته، محیطی مساعد برای عدالت خواهی و رشد فراهم شود. در چنین نظمی، نظام پاداش دهی بهگونه ای طراحی میشود که حقطلبان مورد تشویق قرار گیرند و بیاعتنایان به حق، با واکنش مواجه شوند. از منظر شهید بهشتی، حتی این نظم اجتماعی نیز مجاز به اعمال زور برای سوق دادن افراد به بهشت نیست. ایشان تصریح میکنند که این کار در صلاحیت هیچ کس، حتی انبیاء عظام هم نیست. بزرگ ترین خدمتی که یک نظم اجتماعی عادلانه می تواند به انسان ارائه دهد، این است که شیوه درست و آزادانه اندیشیدن را به آنها یاد دهد.
نظم اجتماعی ایده آل، آن است که بستر اعتلای فردی و جمعی انسان را فراهم سازد
این اقتصاددان اضافه کرد: شهید بهشتی در ادامه می آورد نظم اجتماعی ایده آل، آن است که بستر اعتلای فردی و جمعی انسان را فراهم سازد. یعنی نه تنها مانعی در مسیر رشد و عزت انسان نباشد، بلکه بسترهای لازم برای آن را نیز مهیا کند. در حالی که تولید، زیربنای حیات، استقلال و عزت است، مناسباتی فراهم شود که در آن تولیدکننده را از زیرساخت، امنیت و ثبات اقتصاد کلان محروم کنند، چگونه میتوان انتظار داشت با غول های فناوری دنیا رقابت کند؟
«تعدیل با چهره انسانی»، فقرِ کنترلشده برای مهار صدای اعتراض
مومنی خاطرنشان کرد: در چارچوب مفهوم معوج «تعدیل با چهره انسانی» گفتند هنگامی که با تعدیل ساخترای، حاکمیت سرمایه را در همه عرصه های حیات اجتماعی انسانها محرز می کنید، راه را باز کنید تا انسانها از این فقر و ذلت نمیرند و رمقی هم برای اعتراض نداشته باشند. یعنی امکان اعتراض و مطالبه هم از آنها گرفته شود و نام آن را Social Safety Net گذاشتند. یعنی نوعی تور ایمنی ایجاد کنید اما به سرمایه سالاری و ربا و واردات محوری، دست نزنید، فقط به فقرا صرفا به اندازه ای امکانات برسانید که از گرسنگی نمیرند، اما نه آنقدر که توانایی اعتراض و مطالبه حق داشته باشند.
مردم، منافع ملی را بر بقای فردی ترجیح دادند
وی تاکید کرد: اگر کسی بخواهد عظمت و شرافت این ملت را به درستی درک کند، نخست باید تصویری صادقانه و شرافتمندانه از واقعیت فقر و نابرابری در ایران ارائه دهد. آنگاه درمی یابد که مردم این سرزمین، با وجود تمام دشواریهای تحمیلی، در بزنگاه های تاریخی، منافع ملی را بر بقای فردی خویش ترجیح داده اند. آیا این رفتار مردم، موجب برانگیختن غیرت و شرافت در ساختار قدرت میشود؟ یا به محض آنکه نشانه هایی از آتش بس شروع شد، عده ای مرتب به تسهیل واردات فرمان می دهند و در عمل، پاس گل به طرفهای خارجی میدهند؟ و گروهی دیگر می گویند اکنون که سطوحی از انسجام داخلی فراهم آمده، وقت آن است که شوک درمانی های جدید اقتصادی را کلید بزنیم! ببینید چه خبر است!؟
وجود فقر، نه تنها فقر اقتصادی بلکه فقر چندبُعدی، عریان ترین جلوه یک مناسبات ناعادلانه است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: بزرگ ترین هنر شهید بهشتی که با شاقولی مشخص بر آن تاکید کرد این بود که گفت فرمود: وجود فقر، نه تنها فقر اقتصادی بلکه فقر چندبُعدی، عریان ترین جلوه یک مناسبات ناعادلانه است. تحقق عدالت، نیازی به انتظار برای تغییر رویکردها و گرایشها ندارد. اگر حکومتی صادقانه در پی عدالت باشد، باید این مظاهر فقر را در اسرع وقت از میان بردارد. تنها همین قدر اشاره کنم که در سالهای اخیر، زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت فقیر کشور به حدود سه سال کاهش یافته است؛ به بیان دیگر، ما با نظام تصمیمگیری و تخصیص منابعی مواجهیم که به شکل مطلق، پشت به عدالت کرده و رو به بازتولید فقر و نابرابری آورده است.
وی توضیح داد: برای نمونه، اگر به ساختار بودجه حمایتی بنگریم، درمی یابیم که بیش از ۸۵ درصد آنچه به عنوان «بودجه حمایتی» اختصاص می یابد، منحصرا معطوف به عائله خود حکومت می شود ؛ درحالیکه فقرای خارج از این دایره، که اندازه جمعیتی وحشتناکی را دربرمی گیرند، سهمی ناچیز یا نزدیک به صفر از منابع حمایتی دارند. این است که می توان با جرات گفت مناسبات امروز، مناسباتی است که پشت به عدالت کرده و راه را برای افزایش مستمر فقر و نابرابریهای ناروا گشوده است. در چنین وضعی، اگر بخواهیم حمل بر صحت کنیم و گمان بریم که تصمیمگیران نمی دانند، آنگاه وظیفه داریم از طریق رسانهها و گفت وگوی عمومی، آنها را از پیامدهای یک جامعه ناعادلانه و نابرابرساز آگاه کنیم. این همان چیزی است که امروز، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند آن هستیم.
اگر حکومتی، دستیابی به قدرت و ثروت را ارزش فی نفسه بداند، دیگر نسبتی با تفکر و عمل اسلامی نخواهد داشت
وی با بیان اینکه در آن مقاله، استناد دقیقی به جلد پنجم مجموعه شش جلدی تفسیر شهید بهشتی شده است؛ جایی که با صراحت آراء کسانی را که «اولویت کفر» را بر ظلم مقدم می دانند را نقد کرد و نشان داد که این رویکرد، برخاسته از درک سطحی و نازلی از قرآن و اسلام است، ادامه داد: شهید بهشتی، در عبارات هشداردهنده ای تاکید کرد اگر حکومت، دستیابی به قدرت و ثروت را ارزش فی نفسه بداند، دیگر نسبتی با تفکر و عمل اسلامی نخواهد داشت و از صف اسلامی اندیشیدن و اسلامی عمل کردن، بیرون رفته اند. این سخن، باید بارها و بارها در افکار عمومی و نخبگان بازخوانی شود؛ چرا که در طول سه دهه گذشته، بارها شاهد آن بوده ایم که برخی حکومتگران، وقتی می خواهند «شوکدرمانی» را اجرا کنند که همزمان منافع رباخواران و مافیاها را حداکثری می کند و فقر و افلاس را بر عامه مردم شدت می بخشد و بنیان تولید را فرسوده میکند، تا ما در برابر فشار بیرونی ها آسیب پذیر شویم، با استفاده از تعابیری فریبکارانه، مردم را به «تحمل» فرا میخوانند. میگویند این یک پیچ خطرناک یا جراحی ضروری است که ممکن است التهاب و عفونت هم داشته باشد!
این استاد اقتصاد، معتقد است: آنچه آنها نمی گویند این است که چرا همواره اصابت همه هزینه های این جراحی بر دوش مردم و تولید کننده ها است، و غیرمتعارف ترین منافع آن به جیب مفت خوارها و مافیاها سرازیر میشود. باید بررسی کرد که چرا شهید بهشتی در جلد سوم از مجموعه مکتب قرآن تصریح میکند برای کسی که جستجوگر حق و عدالت است، هیچ اولویتی جدی تر از مبارزه با فساد وجود ندارد. باید اعتراف کرد که بسیاری از آنچه شهید بهشتی بیش از نیم قرن پیش در باب عدالت، ساختار قدرت، و پیوند دین با اقتصاد مطرح کرده، امروز نه فقط کهنه نشده بلکه چندین سر و گردن از نظریههای روز توسعه در جهان جلوتر است. این، واقعا حیرتانگیز است.
مومنی به بخشهایی از کتاب سروش محلاتی با عنوان «بازگشت از بهشتی و بازگشت به بهشتی» اشاره کرد که در آن ریشه های نظری و دینی سقوط در جاده انحطاط پس از جنگ در ایران بررسی شده است و گفت: محلاتی با زبان روزآمد دینی، نشان می دهد که در هر عرصه ای که نظام تصمیم گیری اساسی کشور با هر توجیهی از آرای شهید بهشتی و عدالت خواهی فاصله گرفت، مسیر انحطاط سرعت و شتاب بیشتری پیدا کرد. پیامی که از این کتاب و واکاوی آثار منتشرشده جدید از شهید بهشتی، به ویژه همین مجموعه شش جلدی تفسیری، قابل استخراج است، دو وجه مهم دارد: به زبان قرآن و منطق شهید بهشتی، می توان فهمید که چرا به این وضع دچار شدیم و باز از همین مسیر، می توان دریافت که چگونه باید از این مناسبات بیرون آمد.
اگر کسی بخواهد واقعا با فساد مبارزه کند، باید مناسبات ربوی را در مرکز اصلاح و دگرگونی قرار دهد
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه شهید بهشتی، در تحلیل پیوندهای ساختاری فساد، با صراحت می گوید که اگر کسی بخواهد واقعا با فساد مبارزه کند، به واسطه پیوند تمام عیار میان رانت، ربا و فساد، باید مناسبات ربوی را در مرکز اصلاح و دگرگونی قرار دهد، توضیح داد: چقدر باید برای ما شرم آور باشد که در دوره بعد از جنگ، بهای تمام شده پول برای تامین سرمایه در گردش تولیدکنندگان بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است! بنابراین، بازگشت به اندیشه های شهید بهشتی نه فقط می توانند ما را به فهم ریشه های سقوط برسانند، بلکه می توانند جهت حرکت به سوی برپایی مجدد عدالت، تولید، و کرامت انسانی را نیز روشن کنند.