نسلکشی در سودان زیر سایه سکوت جهانی
- شناسه خبر: 18109
- تاریخ و زمان ارسال: 11 آبان 1404 ساعت 12:15
- منتشرکننده: مدیریت

«بشارت نو» ابعاد فاجعه انسانی ونسل کشی قومیتی را بررسی میکند:
سیدرضا هاشمی زاده/روزنامه نگار
سقوط شهر استراتژیک الفاشر، آخرین دژ ارتش سودان (SAF) در دارفور، به دست نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵، به عنوان یک “نقطه بیبازگشت” در جنگ داخلی سودان تلقی میشود. این رویداد نه تنها تسلط کامل RSF بر منطقه دارفور را تثبیت کرد، بلکه موجی از جنایات جنگی، خشونتهای جنسی و قتلعامهای هدفمند قومی را به راه انداخته است که نگرانیهای جدی درباره وقوع نسلکشی را تشدید کرده است. عمق فاجعه در الفاشر، شکست اخلاقی و حقوقی جامعه جهانی را برجسته ساخته است.
*ابعاد فاجعه انسانی ونسلکشی قومیتی
جنایات گزارششده پس از تصرف الفاشر، نشاندهنده الگویی سیستماتیک از پاکسازی قومی است که ریشه در سابقه شبهنظامیان جنجوید دارد و از نظر حقوقی در آستانه نسلکشی قرار گرفته است.
گزارشهای معتبر، از جمله متحدان SAF و اتحادیه پزشکان سودان، حاکی از اعدامهای سریع و سیستماتیک بیش از ۲,۰۰۰ غیرنظامی غیرمسلح در ۴۸ ساعت اولیه توسط RSF است. اهداف اصلی این کشتارها، جوامع بومی غیرعرب دارفور، بهویژه اقوام فور و زغاوه هستند که با انگیزههای “پاکسازی نژادی” به شیوههای فجیعی شامل حملات خانهبهخانه، زندهسوزاندن و وادار کردن قربانیان به کندن گورهای خود، اجرا شده است.
سازمان جهانی بهداشت (WHO) گزارشهای مربوط به قتلعام ۴۶۰ بیمار و همراهان در بیمارستان زایمان سعودی را تأیید کرده است. این حملات مستقیم به زیرساختهای غیرنظامی، نشاندهنده نقض آشکار قوانین بینالمللی است. از منظر حقوقی، تصاویر ماهوارهای دانشگاه ییل وجود گورهای دستهجمعی را تأیید کرده و دفتر حقوق بشر سازمان ملل این اقدامات را در آستانه رسیدن به سطح “نسلکشی” دانسته است.
تجاوز گروهی سیستماتیک به زنان، از جمله حداقل ۲۵ زن در یک پناهگاه آوارگان، به عنوان سلاح جنگی استفاده شده است. علاوه بر این، مفقود شدن گسترده مردان جوان و بزرگسال در مسیر فرار، نشان میدهد که مردان نیز به طور خاص برای جلوگیری از مقاومت آینده، هدف قرار گرفتهاند. RSF همچنین با ایجاد “تلههای چاه دروغین” و دریافت باجهای سنگین (تا ۱۰ میلیون پوند سودان) از خانوادهها برای آزادی دستگیرشدگان، به اعمال مجرمانه خود ادامه داده است.
* ریشههای جنجوید و تجزیه کشور
جنگ کنونی نتیجه مستقیم قدرتگیری یک گروه شبهنظامی با سابقه نسلکشی و اختلافات رهبران نظامی سابق بر سر قدرت و منابع اقتصادی حیاتی است.
نیروهای RSF که تحت رهبری محمد حمدان داگلو (حمیدتی) سازماندهی شدهاند، در واقع تغییر شکل یافته همان شبهنظامیان جنجوید هستند که مسئول کشتارهای جمعی در دارفور از سال ۲۰۰۳ بودهاند. حمیدتی با کنترل قاطع بر معادن طلای دارفور، توانست RSF را به یک نیروی نظامی/اقتصادی مستقل تبدیل کند. کشتارهای اخیر در الفاشر و قبلتر در الجنینه (قتل عام ۱۵,۰۰۰ نفر از قوم مسالیت در ۲۰۲۳) دقیقاً آینهی الگوهای پاکسازی قومی گذشته هستند.
جنگ از اختلاف میان حمیدتی (RSF) و ژنرال عبدالفتاح البرهان (SAF) بر سر ادغام کامل RSF در ارتش و سهمخواهی از قدرت آغاز شد. با سقوط الفاشر، تحلیلگران به این نتیجه رسیدهاند که سودان عملاً به دو قلمرو تقسیم شده است: غرب (دارفور و کردفان غربی) که تحت کنترل کامل RSF است و شرق (خارطوم و پورت سودان) که تحت کنترل SAF قرار دارد. پیشروی RSF به سمت العبید، که پیوند استراتژیک شمال و غرب است، این تقسیم را تثبیت میکند.

*سکوت جهانی ،حمایتهای خارجی و تشدید بحران
ضعف سازمانهای بینالمللی و رقابتهای ژئوپلیتیک، جنگ را به یک “نقطه بیبازگشت” تبدیل کرده و بحران سودان را در سایه سکوت جهانی به درازا کشانده است.
جریان جنگ بهطور مستقیم توسط دخالتهای خارجی دامن زده میشود. سازمان ملل و مقامات سودانی، امارات متحده عربی (UAE) را به عنوان حامی اصلی RSF متهم میکنند که در ازای دسترسی به طلای سودان، حمایت لجستیکی و نظامی حیاتی را فراهم میآورد. این حمایت شامل انتقال سلاح و تأمین مالی است و حتی گزارشهایی مبنی بر حضور مزدوران خارجی (اسپانیاییزبان) در کنار RSF منتشر شده است. در مقابل، ارتش سودان (SAF) نیز از حمایتهای نظامی و لجستیکی حامیانی مانند مصر، و ترکیه و…بهره میبرد. این حمایتهای متقابل، انگیزهی صلح را از دو طرف سلب کرده است.
علیرغم اینکه برخی قدرتها (مانند آمریکا) خشونتها را “نسلکشی” خواندهاند، اما تفرقه و نبود اجماع در شورای امنیت سازمان ملل به دلیل منافع قدرتهای منطقهای و بینالمللی، مانع از اعمال تحریمهای جدی یا استقرار نیروی حفاظت شده است. میانجیگری منطقهای (مانند مذاکرات جده) به دلیل عدم اراده طرفین و نبود فشار واقعی حامیان خارجی، متوقف شده و به نقطه بیبازگشت رسیده است.
کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل و دیگر نهادها تنها به درخواست برای تحقیقات مستقل و توقف فوری جریان تسلیحات بسنده کردهاند. عدم اعلام رسمی “نسلکشی” توسط نهادهای حقوقی بینالمللی، باعث شده که دولتها از تعهد حقوقی خود ذیل کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسلکشی، برای مداخله و اقدام قاطع طفره روند. وضعیت موجود، با تثبیت کنترل RSF بر دارفور و تقسیم عمده کشور، به معنای تداوم کشتارهای قومی و فروپاشی کامل دولت سودان است. تا زمانی که منافع اقتصادی (طلا) و ملاحظات ژئوپلیتیک، بر مسئولیت حفاظت از غیرنظامیان اولویت داشته باشد، سکوت جهانی ادامه یافته و فاجعه همچنان عمیقتر و هولناک تر خواهد شد.





