چینیزه کردن سیاست ورزی ایران در گفتمان تندروها
- شناسه خبر: 17276
- تاریخ و زمان ارسال: 6 مهر 1404 ساعت 13:20
- منتشرکننده: مدیریت

«بشارت نو» اظهارات امیرحسین ثابتی و ریشه های فکری جریان مخالف رای مردم را بررسی می کند:
سیدرضا هاشمی زاده/روزنامه نگار
اظهارات اخیر «امیرحسین ثابتی»، نماینده شناخته شده مجلس، مبنی بر لزوم حذف انتخابات و الگوبرداری از «مدل حکمرانی چین» برای ایجاد ثبات؛ در گفتوگوی اینترنتی با علی علیزاده (علیز) فعال چپگرای مقیم لندن، دیگر یک حرف حاشیهای و پشت پرده نیست، بلکه صریحترین بازتاب از تفکر جناح تندرو و رادیکال در ایران است.ثابتی با صراحت اعلام کرد: «تا وقتی مردم انتخاب میکنند، اوضاع مملکت درست نخواهد شد»! این جمله، پرده از نگاه عمیقتر جریان فکری موسوم به «فرزندان معنوی مصباحیزدی» برمیدارد. جریانی که انتخابات و رجوع به آرای مردم را نه یک رکن، بلکه یک مانع در مسیر تحقق اهداف ایدئولوژیک و حکمرانی یکدست خود میپندارد. آرزوی این جناح، حذف رقیب از طریق محو میدان رقابت است.
در این چارچوب فکری از نصب الهی تا رأی زینتی ریشه این اندیشه است. اندیشه ای ضد انتخاباتی و مخالف مراجعه به آرای مردم، که عمیقاً در یک تفسیر خاص از فقه سیاسی شیعه جای دارد و در آن برای رأی مردم جایگاه ثانویه و صرفاً زینتی قائل است.
• مشروعیت اصلی: در این تفکر مشروعیت اصلی تنها از طریق نصب الهی و ولایت فقیه تأمین میشود.
• نقش مردم: این گزینه نیز صرفاً ابزاری برای تأیید، کارآمدسازی یا پذیرش عمومی حکومت است، نه منبع اصلی قدرت و حق حاکمیت.
مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری، در بیان این منطق از دیدگاه خود و همفکرانش، رأی مردم به کاندیدای رقیب را نه بیان اراده عمومی، بلکه نتیجه بیدقتی و نادانی میخواند، چراکه فردی را انتخاب کردهاند که پایبند به اجرای قانون خدا (بنا به تفسیر جناحی آنها از مسائل) نیست. در این منطق، رأی زمانی درست است که به انتخاب کاندیدای خودی آنها بینجامد؛ در غیر این صورت، مردم مقصرند!

فانتزی استبداد توسعهگرای چینی:
اشاره ثابتی به مدل حکمرانی چین تصادفی نیست. الگوی چین، یعنی توسعه اقتصادی و اقتدار بینالمللی در سایه استبداد تکحزبی و حذف کامل دموکراسی، برای تندروها جذابیت زیادی دارد.می توان چرایی علاقه تندروهای ایرانی به مدل چینی را مواردی همچون مسائل زیر دانست .
ثبات مطلق ایدئولوژیک: حذف چرخش قدرت و جلوگیری از تغییر سیاستهای کلان (مانند برجام) با آمدن دولتهای مختلف.
اقتدارگرایی کارآمد: امکان پیشبرد پروژههای بزرگ اقتصادی و فناورانه با تمرکز آهنین و بدون نیاز به پاسخگویی به مطالبات اجتماعی یا اعتراضات سیاسی.
توسعه بدون آزادی: تحقق رشد اقتصادی در قالبی خشک و ایدئولوژیک و بدون تحمل صدای مخالف، همانند مدل چینی.
این آرمانگرایی، معمولاً جوانب تاریک مدل چینی (نظیر شکاف عظیم طبقاتی، سرکوب سیاسی گسترده و آلودگیهای محیط زیستی) را نادیده میگیرد و صرفاً بر قدرتگیری تکصدایی متمرکز است.
از مدیریت مشارکت تا حذف کامل
گفتمان تندروها در قبال انتخابات یک مسیر مشخص را طی کرده و به یک پروژه عملیاتی تبدیل شده است:
• گام اول: مدیریت مشارکت: چهرههایی مانند حمید رسایی بر لزوم کاهش مشارکت تأکید میکردند تا خروجی صندوق از دست آنها خارج نشود» و انتخابات به بازی میان اقلیتی وفادار تبدیل شود.
• گام دوم: تخطئه رأی: افرادی مانند مهدی جمشیدی(از نزدیکان سعید جلیلی} ، رأیدهندگان به رقیب را علناً نادان سیاسی و کودکصفت میخوانند تا هر نتیجه غیرمطلوبی را از ابتدا بیاعتبار سازند.
• گام سوم: حذف کامل: اکنون امیرحسین ثابتی با اعتمادبهنفس، به مرحله نهایی رسیده و علناً خواستار حذف کامل سازوکار انتخابات و سپردن حکومت به یک گروه ثابت شده است.
مردمی که همیشه مقصرند
این گفتمان در پذیرش مسئولیت، دچار یک تناقض بنیادین است:
• اگر مشکلات اقتصادی پیش میآید: مقصر، رأی غلط مردم به دولت رقیب است.
• اگر سیاستهای خودی شکست میخورند یا انتقادات زیاد است: مقصر، نادانی سیاسی مردم است که به دلیل بیدقتی به کاندیدای مورد نظر آنها رأی ندادهاند.
این منطق هرگز مسئولیتپذیری را متوجه جریان خود نمیکند و انتخابات را فقط در صورت پیروزی خود و منسوبان میپذیرد؛ در غیر این صورت، تقصیر را به گردن مردم میاندازد.
گذار از جمهوری اسلامی به نظامی شبهچینی؟
تبلور عملی این آرزو در ساختار سیاسی ایران، به معنای گذار از ساختار جمهوریت و اسلامیت به سمت یک حکومت تکقطبی کاملاً اقتدارگرا است. در چنین سناریویی:
• حق حاکمیت مردم بهطور کامل به حاشیه رانده میشود.
• فضای سیاسی کاملاً بسته شده و هرگونه صدای مخالف سرکوب خواهد شد.
• مشروعیت نظام که همواره برآمده از مقبولیت مردمی و مشروعیت دینی بود، به خطر میافتد و کاملاً به ابزارهای قهری وابسته میشود.




