تیتر اول کیهان وقصه قبله عالم!
طنز کاکتوس* قبله عالمی ازهزاران قبله عالم سوگندخورده بود تا زانوی اسبم درخون دشمن فرو نرود از پای ننشینم همه عمر قبله عالم درجنگ گذشت ومملکت ورعیت بینوا درخاک وخون نشستند زانوی مبارک اسب قبله عالم درخون دشمن فرو نرفت. یک فردخائن گماشته دشمن برای تضعیف روحیه سپاه نامه ای به قبله عالم فرستاد وگفت حرف شما عین صحت ودقت بدون لجاجت و توهم؛ ولی قربان دراین کویر، خون لخته شده جاری ویا جمع نمی شود به کف سم فرخنده پی! اسب راضی شوید! القصه! القصه و زهر مار! بزمرده ای کشتند وبه زانوی مبارک اسب قبله عالم مالیدند حرف...