درب خروجی منتظر تاجرنیا یا ساپینتو؟
- شناسه خبر: 17171
- تاریخ و زمان ارسال: 1 مهر 1404 ساعت 13:10
- منتشرکننده: مدیریت

«بشارت نو»پس لرزه های یک فاجعه ورزشی آسیایی را بررسی می کند:
ترانه مقدم/ استقلال در حالی سنگین ترین باخت تاریخ خود و فوتبال ایران را در عرصه بین المللی رقم زده که هواداران خشمگین این تیم منتظر تصمیم مهمی درباره آینده این تیم هستند. با این وجود بین هواداران دو دستگی برای برکناری علی تاجرنیا و یا ساپینتو وجود دارد و هر گروه یکی از این دو را مقصر وضعیت امروز استقلال می دانند. البته هواداران واقعی استقلال تاجرنیا را مقصر اصلی می دانند که بدون پشتوانه فوتبالی و بیشتر برای تبلیغات دست به خرید های گران قیمتی زده که کارآیی ندارند.در این میان اما ادموند اختیر مهاجم اسبق استقلال با انتقاد از عملکرد بازیکنان خارجی این تیم و نفرات سرشناس و ملیپوش گرانقیمت استقلال معتقد است باخت ۷ بر یک هیچ ربطی به ساپینتو نداشت و بازیکنان مقصر این باخت هستند. اختر معتقد است:«آقای عارف آقاسی که با ۱۰۰ میلیارد تومان با استقلال قرارداد بسته هنوز بلد نیست توپی که از کنار ارسال میشود را طوری دفع کند که درون ۱۸ قدم یا نزدیک شش قدم پایین نیاید. چشم آقای نظری جویباری روشن. کسی که ملیپوش است و اینگونه توپ را دفع میکند تا موقعیت گل زنی به حریف بدهد ثابت میکند این شکست دیگر ربطی به سرمربی ندارد و نشان میدهد یک عده با زد و بند و قراردادهای هنگفت به استقلال پیوستهاند اما برعکس، تیم تراکتور بازیکنانش را با کمترین ارقام و بالاترین کارایی جذب کرده است. البته می دانم حالا که من این حرفها را میزنم باز هم قرار است عدهای به من بد و بیراه بگویند اما ایرادی ندارد.»
محسن گروسی بازیکن پیشین تیم فوتبال استقلال نیز در ارزیابی از عملکرد استقلال برابر الوصل اظهار کرد: حتی در ضعیفترین حالت استقلال نیز پیش بینی چنین نتیجهای دور از ذهن بود، چون نه مشکل بازیکن دارد و نه مثل سال گذشته است که بگوییم از نظر مدیریتی حاشیه داشته است. واقعا جای تعجب دارد که استقلال با این همه بازیکن چرا باید چنین نتیجهای را برابر الوصل کسب کند.او در پاسخ به این پرسش که چقدر کادر فنی در نتیجه کسب شده مقصر است؟ افزود: صد درصد! ساپینتو در شکست استقلال برابر الوصل مقصر است و باید پاسخگوی هواداران این تیم باشد»
مشکلات تاکتیکی استقلال و تفکرات عقیم ساپینتو
به نظر می رسد ریکاردو ساپینتو در شبی که استقلال برابر الوصل با نتیجه فاجعهبار ۷ بر ۱ تحقیر شد، بیش از هر فرد دیگری باید پاسخگوی این شکست سنگین باشد. مربی پرتغالی از روز نخست حضورش در ایران با جنجال و هیاهو همراه بود، اما در بزنگاههای مهم نشان داده هیچ برنامه تاکتیکی منسجمی برای استقلال ندارد. تیم او در برابر الوصل از همان دقیقه اول بیهدف، سردرگم و بدون طرح بازی مشخص ظاهر شد؛ چیزی که بیش از هرچیز ضعف فکری و برنامهریزی کادر فنی را فریاد میزد.اشتباهات فاحش مدافعان استقلال بارها تکرار شد، اما ساپینتو کوچکترین واکنش تاکتیکی برای پوشش آن ضعفها نشان نداد. وقتی سهرابیان و آقاسی یکی پس از دیگری توپها را جلوی پای مهاجمان الوصل انداختند، انتظار میرفت مربی تیم با تغییر سیستم دفاعی یا اعمال فشار در میانه میدان جلوی فروپاشی را بگیرد، اما او مثل تماشاگر روی نیمکت نشست و نظارهگر نابودی تیمش شد. این بیعملی را نمیتوان نادیده گرفت؛ مربیای که مدعی تعصب و جنگندگی است، در سختترین دقایق بازی عملاً خالی از هر واکنشی بود.
در بعد روانی نیز استقلال کاملاً شکستخورده به میدان رفت. ساپینتو که باید روحیه و انگیزه را در بازیکنانش تزریق میکرد، نتوانست حتی پس از گل روزبه چشمی در دقیقه ۴۴، تیم را به بازگشت امیدوار کند. نیمه دوم استقلال باید با انگیزه و انرژی بیشتری آغاز میشد، اما دقیقاً برعکس، فروپاشی آبیها سرعت گرفت. این نشان میدهد که ساپینتو هیچ مهارت مدیریتی برای کنترل بحران و بازگرداندن تیم به بازی ندارد.

این نتیجه نهتنها یک شکست معمولی نبود، بلکه نشانهای از بحران عمیق در ساختار فنی و روحی استقلال بود. وقتی تیمی با سابقه و نام استقلال در آسیا چنین فروپاشی سنگینی را تجربه میکند، باید پرسید مشکل فقط در ۹۰ دقیقه بازی بود یا ریشه در روندی طولانیتر دارد. واقعیت این است که استقلال نه در برنامهریزی تاکتیکی، نه در آمادگی ذهنی بازیکنان و نه در استراتژی بازی، هیچ نشانهای از یک تیم مدعی نداشت.
بحران ادامه دار مدیریتی در استقلال
استقلال سالهاست که از مشکلات مدیریتی و برنامهریزی رنج میبرد و این نتیجه بار دیگر آن بحرانها را آشکار کرد. وقتی باشگاهی با تاریخ و اعتبار استقلال، چنین تحقیر میشود، نیاز به یک بازنگری عمیق در سیاستهای فنی و مدیریتی است؛ در غیر این صورت، این شکست فقط یک حادثه تلخ نخواهد بود، بلکه آغاز زنجیرهای از ناکامیها خواهد شد. رفتار رسانهای مدیران استقلال پس از شکست برابر الوصل، بیش از هر چیز بیانگر فاصلهای عمیق میان وعده
و عمل بود. بیانیه چندخطی منتشرشده، نهتنها پاسخگوی افکار عمومی نبود، بلکه بهنوعی تلاش برای فرافکنی و توجیه ناکامیها تعبیر شد. اشاره مبهم به نام کلارنس سیدروف و تصمیمگیری درباره آینده ساپینتو، نشان داد مدیریت باشگاه حتی در حساسترین بزنگاهها فاقد شفافیت و استراتژی روشن است.
تاجرنیا از ابتدای فصل، بارها در سخنان و نوشتههای خود قهرمانی را مطالبه کرده است؛ مطالبهای که نهتنها غیرمنطقی و زودهنگام بود، بلکه فضایی پرتنش برای سرمربی و بازیکنان ایجاد کرد. مدیریت حرفهای اقتضا میکند که انتظارات با واقعیتها هماهنگ باشد، اما تاجرنیا با رویکردی شعاری، استقلال را در مسیری پراضطراب قرار داده است.
نگاهی به کارنامه تاجرنیا نشان میدهد که تصمیمهای شتابزده او بارها استقلال را با بحرانهای مالی و حقوقی مواجه کرده است. تجربه شکایت پیتسو موسیمانه هنوز پایان نیافته که پرونده فابیو کاربله نیز به فهرست بدهیها افزوده شد؛ مربیای که حتی یک روز هم روی نیمکت استقلال ننشست اما حالا از فیفا طلبکار است. اگر پروژه برکناری ساپینتو هم کلید بخورد، سومین سرمربی خارجی در دوره مدیریتی تاجرنیا قربانی خواهد شد و این یعنی استقلال بار دیگر در معرض پروندهای سنگین در محاکم بینالمللی قرار خواهد گرفت.
علی تاجرنیا در عمل نشان داده بیش از آنکه مدیری اهل تدبیر و استراتژی باشد، مدیری واکنشی و هیجانی است. استقلال امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش، انسجام و برنامهریزی است، اما در سایه مدیریت کنونی، هر روز بر دامنه بحرانها افزوده میشود. پرسش اصلی اینجاست: چه زمانی قرار است چرخه پرهزینه آزمون و خطای مدیریتی پایان یابد و استقلال طعم ثبات و عقلانیت را بچشد؟






