وضعیت «نه جنگ، نه صلح» و تغییر لحظه ای معادلات
- شناسه خبر: 16917
- تاریخ و زمان ارسال: 23 شهریور 1404 ساعت 10:23
- منتشرکننده: مدیریت

آیا ایران دست به چرخش استراتژیک در عرصه بین الملی می زند؟
احسان انصاری/معادلات سیاسی در ایران از ابتدای سال جاری زمانی که ترامپ به رهبری نامه نوشت تا به امروز به صورت لحظه ای تغییر کرده و در شرایط کنونی نیز هیچ چیز قابل پیش بینی نیست. در واقع کشور در وضعیت نه جنگ نه صلح قرار گرفته که برنامه ریزی بلند مدت را برای مدیران کشوردشوار می کند.به نظر می رسد این وضعیت در کوتاه مدت و میان مدت نیز ادامه داشته باشد و در شرایطی که جنگ رخ ندهد سایه جنگ همچنان بر سر کشور باقی خواهد ماند.
از سوی دیگر روند فعال سازی مکانیسم ماشه آغاز شده و در پایان موعد مقرر به احتمال زیاد مکانیسم ماشه علیه ایران فعال خواهد شد. با فعال شدن مکانیسم ماشه تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران باز می گردد وعلاوه بر مشکلات امنیتی که برای ایران ایجاد خواهد شد وضعیت فروش نفت ایران نیز در هاله ای ازابهام قرار خواهد گرفت. قبل از اینکه قطعنامه 2231 سازمان ملل علیه ایران تصویب شود دو قطعنامه 1737 و 1929 علیه ایران صادر شد که مهم بود.در قطعنامه1737 عنوان می شود که ایران باید غنی سازی را متوقف کند.قطعنامه1929 نیز که در18 صفحه تنظیم شده دارای 6 بند اصلی است.در یکی از این بندها آمده که همه هواپیماها و کشتی هایی که به سمت ایران می رود را می توان بازرسی کرد.البته تحریم های دیگری مانند تحریم های پولی و بانکی نیز در این قطعنامه وجود دارد.در صورتی که این دو قطعنامه دوباره فعال شد که احتمال آن نیز وجود دارد شرایط سختی برای ایران به خصوص در زمینه اقتصادی رقم خواهد خورد.
جنگ یا وضعیت «نه جنگ نه صلح»؟
پس از جنگ 12 روزه تهدیدهای دوطرف هیچ گاه متوقف نشد و به همین دلیل در مقاطع مختلف موضوع آغاز یک جنگ جدید مطرح شد. جایی که اظهارات برخی از فرماندهان نظامی کشور مانند رحیم صفوی و حتی موسوی فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح به صورت تلویحی این موضوع را تأیید می کرد. از سوی دیگر تهدیدهای اسرائیل نیز همواره وجود داشته و نتانیاهو و وزیر دفاع این رژیم به شکل های مختلف ایران را به یک جنگ جدید تهدید می کنند.به همین دلیل در شرایط کنونی کشور بین وقوع یک جنگ جدید و وضعیت نه جنگ نه صلح قرار گرفته است. وضعیتی شکننده که هزینه های اقتصادی ایران را افزایش می دهد و تنش های بین المللی را به داخل کشور شیفت می کند.

در چنین شرایطی سه حالت قابل تصور است. نخست اینکه ایران به اسرائیل و آمریکا دوباره وارد یک جنگ شوند که در چنین شرایطی چشم انداز پیش روی کشور مبهم و غیر قابل پیش بینی خواهد بود. در چنین شرایطی همه سناریوهایی که درباره آینده کشور مطرح است امکان تحقق دارد. حالت دوم اما تشدید فشارهای اقتصادی غرب به ایران است که با مکانیسم ماشه تکمیل می شود. در چنین شرایطی به همان میزان که احتمال تنش خارجی وجود دارد امکان تنش های داخلی نیز افزایش پیدا می کند.در این وضعیت نیز هر سناریوی محتمل به نظر می رسد.حالت سوم اما تغییر استراتژی ایران در عرصه بین المللی است.این در حالی است که نشانه هایی از جمله نامه علی مطهری به پزشکیان برای دیدار با ترامپ و اعلام آمادگی عراقچی برای یک توافق هسته ای با آمریکا در راستای تغییر رویه جمهوری اسلامی مشاهده می شود و این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی براساس ضرورت دست به یک چرخش استراتژیک در عرصه بین المللی بزند. این چرخش استراتژیک به معنای این است که درگیری پارادایمی ایران و غرب پایان بپذیرد و یا حداقل کاهش پیدا کند. این وضعیت در گذشته درباره چین وجود داشته و چین درگیری پارادایمی خود را با غرب کنار گذاشته است.در زمان مائو چین با دنیای غرب درگیری پارادایمی داشت اما پس از مائو و در زمان دنگ شیائو پینگ این درگیری پاردایمی از دستور کار خارج شد.در شوروی زمان استالین نیز همین وضعیت وجود داشت و زمانی که خروشچف روی کار آمد موضوع تنش زدایی و همزیستی مسالمت آمیز را مطرح کرد.در نهایت اما چینی ها به هدف خود رسیدند اما شوروی نتوانست و فروپاشید. جمهوری اسلامی نیز باید این درگیری را پایان بدهد و یا به سمت کاهش آن حرکت کند.در چنین شرایطی است که می توان چشم انداز روشنی از آینده داشت.
فشار هدفمند آمریکا ادمه دارد
پس از به قدرت رسیدن ترامپ برای بار دوم در آمریکا سه عامل کلیدی تصمیم سازان آمریکا را به سمت فشار هدفمند به ایران به جای تخریب تمام عیار سوق می دهد. نخست تجربه پرهزینه عراق و افغانستان که هزینههای مالی، انسانی و شکست سیاسی به همراه داشت. دوم مخاطرات منطقهای و بینالمللی ناشی از خلأ قدرت و واکنش متحدان و سوم محاسبات استراتژیک در برابر قدرتهای بزرگ. به همین دلیل نیز الگوی مطلوب واشنگتن ترکیبی از تحریمهای هدفمند، فشار دیپلماتیک، عملیات اطلاعاتی،سایبری و محدودسازی ظرفیتهای خاص مانند هستهای یا موشکی علیه ایران خواهد بود.این وضعیت نیز تا زمانی که ایران تغییر استراتژیک انجام ندهد ادامه خواهد داشت. ترامپ بیش از آنکه به دنبال تغییر جمهوری اسلامی باشد به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی است.ترامپ به این نکته آگاهی دارد که در صورتی که جمهوری اسلامی در ایران تغییر کندهزینه های زیادی باید بپردازد وهمچنین پیامدهای غیر قابل پیش بینی به وجود خواهد آمد.همه چیز بستگی به عمق این تغییر رفتار دارد.تا قبل از جنگ12 روزه نگاه ها در ایران نسبت به این تغییر رفتار زیاد عمیق نبود. این در حالی است که پس از جنگ12 روزه نگاه به این تغییر رفتار عمیق تر و جدی تر شده است.




